کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خمیدگی
/xamidegi/
معنی
۱. کجی؛ پیچیدگی.
۲. حالت خمیده بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انحراف، انحنا، خمی، کجی ≠ راستی
دیکشنری
bend, bight, camber, crook, curve, decline, droop, droopiness, hunch, loop, ply, stoop
-
جستوجوی دقیق
-
خمیدگی
واژگان مترادف و متضاد
انحراف، انحنا، خمی، کجی ≠ راستی
-
خمیدگی
لغتنامه دهخدا
خمیدگی . [ خ َ دَ / دِ ] (حامص ) انحناء. اعوجاج . کجی . پیچیدگی . (ناظم الاطباء). دوتایی . خفتگی . چفتگی . دولایی . خوهلی . انحناء. انعطاف . خمی . بخمی . کوژی . احدیداب . (یادداشت بخط مؤلف ): || لنگیدگی . (یادداشت بخط مؤلف ): خماع ؛ خمیدگی کفتار در...
-
خمیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xamidegi ۱. کجی؛ پیچیدگی.۲. حالت خمیده بودن.
-
خمیدگی
دیکشنری فارسی به عربی
انحناء , تعديل , حلقة , خفيق , خليع , نزعة
-
واژههای مشابه
-
centre of curvature
مرکز خمیدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مرکز دایرۀ خمیدگی
-
radius of curvature
شعاع خمیدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شعاع دایرۀ خمیدگی
-
curvature sensor
حسگر خمیدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ابزاری برای اندازهگیری خطای جبهۀ موج
-
curvature sensing
حسگری خمیدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] روشی برای اندازهگیری خطای جبهۀ موج
-
curvature
خمیدگی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] آهنگ تغییرات جهت خط مماس بر یک خم در نقطهای از آن خم
-
flexure 1
خمیدگی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ساختاری وسیع و گنبدیشکل در چینههای سنگی
-
flexure 2, flexura
خمیدگی 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نتیجۀ خمش؛ بخش تاشدۀ یک ساختار یا عضو
-
principal curvature
خمیدگی اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای یک رویه در یک نقطه، خمیدگیهای قائم در جهتهای اصلی در آن نقطه
-
curvature of a surface, curved surface
خمیدگی رویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در نقطهای از یک رویه در یک راستا، خمیدگی علامتدار برش آن رویه در آن نقطه در راستای مفروض
-
head orientation
خمیدگی سر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] وضعیت قرار گرفتن سر و گردن هنگامی که راستای بدن و راستای مهرههای گردن یکی نباشد