کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
band bending
فرهنگ لغات علمی
خمش نواری
-
beam column
تیرستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری که خَمش و بار محوری را تحمل میکند
-
مرونة
دیکشنری عربی به فارسی
قابليت انعطاف , خمش
-
تخمیش
لغتنامه دهخدا
تخمیش . [ ت َ ] (ع مص ) بمعنی خَمْش است یعنی خراشیدن صورت و یا خراشیدن سایر جاهای بدن . رجوع به لسان العرب و خَمْش شود.
-
خموش
لغتنامه دهخدا
خموش . [ خ ُ ] (ع مص ) مصدر دیگر است برای خمش . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خمش شود.
-
bending strength
استحکام خَمِشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] مقاومت جسم در آزمایش خمش تا قبل از گسیختن
-
beam 2
تیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] عضوی از سازه که نقش اصلی آن تحمل خَمش است
-
beam element
جزء تیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] جزئی از یک تیر که کارکرد اصلی آن تحمل خَمش است
-
flexor
خمکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] 1. عامل خمش 2. ماهیچهای که مفصل را خم میکند
-
flexure 2, flexura
خمیدگی 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نتیجۀ خمش؛ بخش تاشدۀ یک ساختار یا عضو
-
simple supported beam
تیر ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری که روی دو تکیهگاه ساده قرار گیرد و خَمش و برش را تحمل کند
-
mute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی صدا، کسر کردن، لال، گنگ، ساکت، صامت، خمش، خموش، بی زبان، غیر حاکی
-
silent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی صدا، خاموش، ساکت، صامت، خموش، ارام، خمش، بی حرف
-
crossed-spring balance
نیروسنج فنرضربدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نیروسنج تونل بادی که مفصلهای آن دو یا چند فنر تخت دارد که بهصورت ضربدری یکدیگر را قطع میکنند و در محورهای معین خمشِ تقریباً بدون اصطکاکی ایجاد میکنند
-
archer's paradox
معمای کمانگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] عدم برخورد تیر به دستۀ کمان، با وجود خمشهای متوالی آن در هنگام جدا شدن از کمان در مراحل اولیۀ رهش