کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمسه طاهره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خمسة
لغتنامه دهخدا
خمسة. [ خ َ س َ ] (ع اِ) درهمی که وزن ده دانه ٔ آن پنج مثقال بوده است . (مفاتیح العلوم ).
-
خمسة
لغتنامه دهخدا
خمسة. [ خ َ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) پنج . خمس . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). اگر معدود مذکر باشد «خمس » با «تاء» تأنیث و اگر مؤنث باشد بدون «تاء» تأنیث می آید.
-
خمسة
دیکشنری عربی به فارسی
عدد پنج , پنجگانه
-
خَمْسَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
پنج
-
خمسه خمسه
واژهنامه آزاد
سلاحی تخیلی در اوایل جنگ عراق بر علیه ایران. در اوایل جنگ، عراقی ها گلوله های خمپاره را در پنج نوبت بسوی ایرانیان شلیک می کردند؛ به همین جهت تصور می شد که این گلوله ها از سلاحی خاص پرتاب می شود که توانایی پنج شلیک متناوب را دارد.
-
خمسه مستسرقه
فرهنگ فارسی معین
( ~ء مُ تَ رِ قِ) [ ع . ] (اِمر.) نک پنجه دزدیده .
-
جمادی خمسة
لغتنامه دهخدا
جمادی خمسة. [ ج ُ دا خ َس َ ] (ع اِ مرکب ) نام جمادی الاولی است . (منتهی الارب ). چه ماه پنجم عربی است . رجوع به جمادی الاولی شود.
-
اصول خمسه
لغتنامه دهخدا
اصول خمسه . [اُ ل ِ خ َ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت ازقسمتی از اصول عقاید واصل بن عطا و عمروبن عبید است که به اصول خمسه معروف است و کسی استحقاق عنوان معتزلی پیدا میکرده است که به این اصول معتقد باشد و آن اصول این است : 1- توحید: «خداوند...
-
اسفار خمسه
لغتنامه دهخدا
اسفار خمسه . [ اَ رِ خ َ س َ ] (اِخ ) پنج کتاب نخستین توریة که عبارت است از: سِفْرِ تکوین ، سِفْرِ خروج ، سِفْرِ لاویان ، سِفْرِ اعداد و سِفْرِ استثناء . یهودیان و کاتولیکان اسفار خمسه را از خود موسی (ع ) و تألیف آنرا در حدود قرن پانزدهم ق . م . می ...
-
خمسه ٔ طیبه
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ طیبه . [ خ َ س َ ی ِ طَی ْ ی ِ ب َ ] (اِخ ) خمسه ٔ آل عبا. پنج تن . رجوع به خمسه ٔ آل عبا شود.
-
خمسه ٔ طیبین
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ طیبین . [ خ َ س َ ی ِ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به خسمه ٔ آل عبا شود.
-
خمسه ٔ قدماء
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ قدماء. [ خ َ س َ ی ِ ق ُ دَ ] (اِخ ) اورمزد، اهرمن ، گاه ، جای وهوم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خمسه ٔ متحیره
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ متحیره . [ خ َ س َ ی ِ م ُ ت َ ح َی ْ ی ِ رَ ] (اِ خ ) نام پنج کوکب زیراست : عطارد. زهره ، مریخ ، مشتری و زحل و متحیره از آن گویند که اینها را گاهگاهی رجعت میشود یعنی سیر معمولی خود گذاشته بجانب عقب خود رفتار می کنند و باز از آن طرف برگردند و ...
-
خمسه ٔ مسترقه
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ مسترقه . [ خ َ س َ / س ِ ی ِ م ُ ت َ رَ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پنجی . فنجی . پنجه ٔ دزدیده . رجوع به پنجه ٔ دزدیده شود.
-
خمسه ٔ مفرده
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔمفرده . [ خ َ س َ / س ِ ی ِ م ُ رَ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلیات خمس در منطق . (از اساس الاقتباس ص 27). || نزد بلغاء عبارت است از التزام منشی یا شاعر در کلام خود پنج حرف را یعنی «الف » و «واو» و «هاء» و «حاء» و «یاء» یعنی کلمات شعر از...