کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خمان
/xamān/
معنی
= خماندن
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کمان
دیکشنری
circumflex
-
جستوجوی دقیق
-
خمان
واژگان مترادف و متضاد
کمان
-
خمان
لغتنامه دهخدا
خمان . [ خ َ ] (اِ) کمان تیراندازی و گویند کمان در اصل خمان بوده به اعتبار آنکه هر خانه از آن خمی دارد و بتغییر السنه «خاء» به «کاف » بدل شده است . (از برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری ). || (نف ، ق ) خم شونده . (فرهنگ فارسی معین ). در حال خم شدن . |...
-
خمان
لغتنامه دهخدا
خمان . [ خ َم ْ ما ] (ع ص ، اِ) نیزه ٔ سست .(منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
-
خمان
لغتنامه دهخدا
خمان . [ خ ُ ] (ع اِ) گیاهی است دارویی دارای دو قسم : صغیر و کبیر. قسم صغیر را آقطی گویند. (ناظم الاطباء). لغت نبطی است وبه یونانی آقطی نامند. نباتی است صغیر و کبیر. کبیرآن شبیه به درخت است و شاخهای او مایل بسفیدی شبیه به نی و مستدیر و برگش مثل برگ گ...
-
خمان
لغتنامه دهخدا
خمان . [ خ ُم ْ ما ] (ع ص ، اِ) فرومایه از مردمان . یقال : هو من خمان الناس ؛ ای من رذائلهم . خِمّان . || متاع ردی . خِمّان . || درخت بکارنیامدنی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). خِمّان .
-
خمان
لغتنامه دهخدا
خمان . [خ ِم ْ ما] (ع ص ، اِ) فرومایه از مردمان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). یقال : هو من خُمّان . || متاع ردی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خُمّان .
-
خمان
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ خماندن و خمانیدن) xamān = خماندن
-
واژههای مشابه
-
sheer 1
خَمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] انحنای طولی عرشه از دماغه تا پاشنه بهطوریکه از پهلو دیده میشود
-
sheer line, sheer curve
خط خَمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خَمانی که اختلاف ارتفاع عرشهها را با عرشۀ آزاد یا سطح آب در طول شناور نشان میدهد
-
طرح خَمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← طرح خَمان شناور
-
خمان صغیر
لغتنامه دهخدا
خمان صغیر. [ خ ُن ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خمان الارض . خمان الصغیر. خامأآقطی . رجوع به خمان الارض و خمان الصغیر شود.
-
خمان کبیر
لغتنامه دهخدا
خمان کبیر. [ خ ُ ن ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از خمان است . رجوع به خمان شود.
-
خمان الارض
لغتنامه دهخدا
خمان الارض . [ خ ُ نُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) خمان الصغیر. خامأاقطی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خمان الصغیر
لغتنامه دهخدا
خمان الصغیر. [ خ ُ نُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) خمان الارض . خامأاقطی . رجوع به خمان الارض شود.