کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ام خلیل
لغتنامه دهخدا
ام خلیل . [ اُم ْ م ِ خ َ ] (اِخ ) ملقب به شجرةالدر. مادر ملک غیاث الدین بن ملک صالح از ملوک مصر و زنی خردمند و زیبا بوددر سال 648 هَ . ق . غلامان غیاث الدین او را کشتند و سرداری سپاه را به عزالدین یکی از غلامان سپردند و خطبه بنام ام خلیل خواندند. مد...
-
پور خلیل
لغتنامه دهخدا
پور خلیل . [ رِ خ َ ] (اِخ ) مراد ابراهیم پیغمبر است : بشد ز ملت پور خلیل ، حمزه پدیدکه بد بقوت اسلام احمد و حیدر. ناصرخسرو.رجوع به ابراهیم شود.
-
پطرونه خلیل
لغتنامه دهخدا
پطرونه خلیل . [ پ َ ن َ خ َ ] (اِخ ) در دوره ٔ سلطان احمدخان ثالث یکی از ضباط ینی چریها و از مردم آرناؤدستان (آلبانی ) بود و چون با خلیل پهلوان ینی چری آغاسی و رفقای او به پاره ای اعمال مفسدانه برخاستند به امر دولت کشته شدند. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
چاله خلیل
لغتنامه دهخدا
چاله خلیل . [ ل َ خ َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از دهستان موگونی بخش آخوره شهرستان فریدن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
خلیل ثقفی
لغتنامه دهخدا
خلیل ثقفی . [ خ َ لی ل ِ ث َ ق َ ] (اِخ ) دکتر خلیل خان ثقفی ، معروف به اعلم الدوله فرزند میرزا عبدالباقی حکیم باشی ، ملقب به اعتضادالاطباء است که میرزا عبدالباقی ازاطباء معروف ناصرالدین شاه بود. اعلم الدوله به روش پدر ابتدا طب در دارالفنون و سپس در ...
-
خلیل طالقانی
لغتنامه دهخدا
خلیل طالقانی . [ خ َ لی ل ِ ل ِ ] (اِخ ) نام یکی از شاعران دوره ٔ قاجار است . رجوع به ریاض العارفین ص 73 شود.
-
خلیل عروضی
لغتنامه دهخدا
خلیل عروضی . [ خ َ لی ل ِ ع َ ] (اِخ ) لقب خلیل بن احمد نحوی . رجوع به خلیل بن احمد نحوی شود.
-
خلیل قزوینی
لغتنامه دهخدا
خلیل قزوینی . [ خ َ لی ل ِ ق َزْ ] (اِخ ) ملاخلیل . رجوع به قزوینی خلیل شود.
-
خلیل نحوی
لغتنامه دهخدا
خلیل نحوی . [ خ َ لی ل ِ ن َح ْ ] (اِخ ) رجوع به خلیل بن احمد عروضی شود.
-
خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش زرین آباد شهرستان ایلام ، دارای 135 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ میمه و محصول آن غلات و روغن . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه مالرو است و اهالی چادرنشین هستند که زمستان ها بعراق می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ...
-
خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه . دارای 150 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی . راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 400تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی و راه اتومبیل رو است . معدن ذغال سنگ در آنجا...
-
خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چاپلق الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 1066 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و تریاک و چغندر و پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ غربی شهرستان رفسنجان . دارای 750 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پسته و پنبه و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
خلیل آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسویه ٔ بخش داراب شهرستان فسا، دارای 354 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ محلی و محصول آن غلات و پنبه و خرما و میوه است .شغل اهالی زراعت و باغبانی و از صنایع دستی قالی بافی و راه فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ...