کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلیع العذار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خلیع العذار
/xali'ol'ezār/
معنی
۱. لگامگسیخته.
۲. سرگردان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلیع العذار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] xali'ol'ezār ۱. لگامگسیخته.۲. سرگردان.
-
خلیع العذار
واژهنامه آزاد
نافرمان.رها و بی افسار .رها شده
-
واژههای مشابه
-
خليع
دیکشنری عربی به فارسی
شيار , اثر , شن کش , چنگک , چنگال , خط سير , جاي پا , جاده باريک , شکاف , خميدگي , شيب , هرزه , فاجر , بد اخلا ق , فاسد , رگه , سفر , با سرعت جلو رفتن , با چنگک جمع کردن , جمع اوري کردن
-
حسین خلیع
لغتنامه دهخدا
حسین خلیع. [ ح ُ س َ ن ِ خ َ ](اِخ ) ابن یاسر بصری ملقب به خلیع و مکنی به ابوعلی خراسانی مولای فرزندان سلمان بن ربیعه ٔ باهلی است . شاعری است فکاهی . متولد 162 هَ . ق . و درگذشته ٔ 250 هَ. ق . او را صدوپنجاه ورقه شعر بوده است . (ابن الندیم ) رجوع به ...
-
خلیع رقی
لغتنامه دهخدا
خلیع رقی . [ خ َ ع ِ رِق ْ قی ] (اِخ ) محمدبن ابی العمر القرشی که او را خلیع حرانی نیز گویند، شاعری خوش گوی و در همه ٔ اشعار تجنیس و تطبیق بکار می برد.دیوان او که نزدیک سیصد ورقه است هنوز مرتب نکرده اند و شنیده ام که یکی از ادبای معاصر به این کار پرد...
-
واژههای همآوا
-
خلیعالعذار
لغتنامه دهخدا
خلیعالعذار. [ خ َ عُل ْ ع ِ ] (ع ص مرکب )ساده و صورت عاری از ریش و سبیل . (ناظم الاطباء). || اسب بی لگام و شتر بی مهار. (شرفنامه ٔ منیری ). مهارگسسته . افسارگسیخته . (یادداشت بخط مؤلف ). || راه بدون دربند. || سرکش . (ناظم الاطباء). سرخود. (یادداشت ب...