کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلیدن،خلنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خِلَنگ
واژهنامه آزاد
به چوبی که با آن می توان از چاه آب کشید.
-
خلنگ
واژهنامه آزاد
در گویش محلی مناطق زاگرس نهاوند باغچه ی کوچکی را می گفتند که در درون خانه های سنتی وجود داشت خِرنگ هم می گفتند
-
خار خلیدن
لغتنامه دهخدا
خار خلیدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) خار نشستن در چیزی . خار در چیزی فرورفتن . (آنندراج ). رجوع به خار شود.
-
Ericales
خلنگسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای بزرگ از دولپهایها، دارای حدود 8000 گونه با پراکندگی وسیع که شامل گیاهانی مانند چای و خرمالو و برخی گیاهان گوشتخوار است
-
خلنگ زار
لغتنامه دهخدا
خلنگ زار. [ خ َ ل َ ] (اِ مرکب ) زمین پرخس و خار. خارستان . خاردار. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلنگ زار
دیکشنری فارسی به عربی
مرج
-
وابسته به خلنگ
دیکشنری فارسی به عربی
خلنج