کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلی
لغتنامه دهخدا
خلی . [ خ ُ ] (حامص ) دیوانگی . سفاهت . ساده لوحی . چلچلی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلی
لغتنامه دهخدا
خلی . [ خ ُ لی ی ] (ع ص ) شتری که در علفهای شیرین بچرد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خلی
لغتنامه دهخدا
خلی .[ خ َ لی ی ] (ع ص ، اِ) مرد خالی از غم و فارغ و بری . || مرد بی زن . ج ، خلیون ، اخلیاء. || خانه ٔ زنبور که در وی عسل نهد. خم مانندی از گل و یا از چوب که درونش تهی گردانند تا زنبوران در آن عسل نهند. کندو. || اسفل درخت که به خم ماند. (منتهی الارب...
-
خلی
لغتنامه دهخدا
خلی . [ خ َ لا ] (ع اِ) گیاه تر. ج ، اخلاء. || هر تره ٔ برکنده . ج ، اخلاء.
-
خلی
لغتنامه دهخدا
خلی . [ خ َ لی ی ] (ع ص ) بری از عیب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خلی
لغتنامه دهخدا
خلی . [ خ َل ْی ْ ] (ع مص ) درو و برکندن گیاه تر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). منه : خلی الخلی خلیاً. || بریدن و برکندن علف برای مواشی . منه : خلی المشایة. || لگام در دهن اسب انداختن . منه : خلی الفرس . || بیرون...
-
خلی
لغتنامه دهخدا
خلی . [ خ ُ ] (اِ) برقوق . رجوع به برقوق درین لغت نامه و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 241 شود.
-
خلی
واژهنامه آزاد
خَلیْ (khali) در گویش گنابادی یعنی خالی ، تهی ، پوچ || خُلیْ (kholi) در گویش گنابادی یعنی دیوانگی ، جنون ، بی مغزی
-
واژههای مشابه
-
خلي
دیکشنری عربی به فارسی
جوهر سرکه اي , سرکه مانند , ترش
-
خَلیْ
لهجه و گویش گنابادی
khali در گویش گنابادی یعنی خالی ، تهی ، پوچ
-
خُلیْ
لهجه و گویش گنابادی
kholi در گویش گنابادی یعنی دیوانگی ، جنون ، بی مغز ، محجور بودن
-
خُل خُلی
لهجه و گویش تهرانی
جنون خفیف
-
خُل خُلی
فرهنگ گنجواژه
دیوانگی، کم عقلی.
-
خلی واش
واژهنامه آزاد
(گیلکی) خُلی واش، خولی واش، خالیواش؛ نام نوعی گیاه کوچک که برگ های کوچکی نیز دارد و در گیلان می روید. این گیاه بسیار خوشبو است و از گیاهان دارویی محسوب می شود و چون در فصل بهار می روید، مردم آن را بعد از چیدن خشک می کنند و به صورت خشک شده در غذاهایی ...