کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلل انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خلل ناک
لغتنامه دهخدا
خلل ناک . [خ َ ل َ ] (ص مرکب ) رخنه دار. دارای منفذ : روی جهان کآینه ٔ پاک شداز نفس چند خلل ناک شد.نظامی (مخزن الاسرار ص 112).
-
خلل ندیده
لغتنامه دهخدا
خلل ندیده . [ خ َ ل َ ن َ دی دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بدون عیب . بی نقص : دستی سلب خلل ندیده برد از پی آن سلب دریده .نظامی .
-
خلل پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xe(a)lalpazir قابل اختلال و تباهی؛ خرابشدنی.
-
خلل وفرج
دیکشنری فارسی به عربی
مسام
-
خلل و فرج
لغتنامه دهخدا
خلل و فرج . [ خ ُ ل َ ل ُ ف ُ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) منافذ و سوراخهای ریز چون خلل و فرج بدن .
-
پر كردن خلل
دیکشنری فارسی به عربی
سد الثغرة ، سد الفجوة
-
خَدشه و خِلل
فرهنگ گنجواژه
لطمه.
-
خِلَل و فُرَج
فرهنگ گنجواژه
منافذ.
-
جستوجو در متن
-
ellipsis
حذف 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] انداختن یک یا چند عنصر از یک ساختار بهویژه هنگامی که نبود آن در درک مطلب خلل ایجاد نکند
-
گربه رقصاندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ دَ) (مص ل .) (عا.) در انجام کار خلل وارد کردن و آن را به تأخیر انداختن .
-
زایل کردن
لغتنامه دهخدا
زایل کردن . [ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نسخ . برگردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ). || جبران نقص . ازاله ٔ خلل و عیب : من خواستم که بدرگاه عالی آیم به بلخ اما این خبر بخوارزم رسد، دشوار خلل زاید که زایل نتوان کرد. (تاریخ بیهقی ص 359). || زدودن . ستردن . ...
-
رخنه افکندن
لغتنامه دهخدا
رخنه افکندن . [ رَ ن َ/ ن ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکاف انداختن . به ترک خوردن داشتن . شکافتن . خلل و خرابی رساندن : ناله ٔ جانکاه عاشق رخنه در کوه افکندبشکن این شیون فغانی کز دلم پرکاله خاست . فغانی شیرازی (از ارمغان آصفی ).رحم کن بر ناتوانان کز دها...
-
اختلال
لغتنامه دهخدا
اختلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درماندن شتران در علف شیرین . || گذرانیدن در چیزی نیزه را و دوختن بآن . || حاجتمند شدن بسوی چیزی یا کسی . نیازمند شدن . لاغر و کم شدن گوشت کسی . || لاغر شدن جسم کسی . نزار شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || بهم وادوختن . بهم با...
-
تضریب
لغتنامه دهخدا
تضریب . [ ت َ ] (ع مص ) زدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوشیدن شیر دوشیده ٔ بعد آبستن . (منتهی الارب ). || نوشیدن شیر آمیخته شده از شیر چند شتر. (ناظم الاطباء). شرب الضریب ، والضریب اللبن یحلب من عدة لقاح فی اناء. (اقر...
-
غریب الحدیث و القرآن
لغتنامه دهخدا
غریب الحدیث و القرآن . [ غ َ بُل ْ ح َ ث ِوَل ْ ق ُ آ ] (ع اِ مرکب ) (علم ...) حاجی خلیفه در کشف الظنون گوید: امام ابوسلیمان حمدبن محمد خطابی گوید: کلام غریب آن است که غامض و دور از فهم باشد چنانکه غریب از مردم آن را گویند که دور از وطن و منقطع از اه...