کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلق پوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خلق عالم
لغتنامه دهخدا
خلق عالم . [ خ َ ق ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مردمان . بریه . انام . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلق عظیم
لغتنامه دهخدا
خلق عظیم . [ خ ُ ق ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوی بزرگ .
-
خلق کردن
لغتنامه دهخدا
خلق کردن . [ خ َ ک َ دَ] (مص مرکب ) ساختن . آفریدن . (یادداشت بخط مؤلف ).- خلق الافک ؛ ساختن دروغ . (زمخشری ).
-
خلق محمدی
لغتنامه دهخدا
خلق محمدی . [ خ ُ ق ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) کنایه از خلق خوش . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلق آباد
لغتنامه دهخدا
خلق آباد. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در سیزده هزارگزی شمال مشهد. این دهکده در جلگه واقع با آب و هوای معتدل و 674 تن سکنه . آب آن از قنات و محصولات آنجا غلات . شغل اهالی زراعت ، قالیچه و کرباس بافی و راهش ات...
-
خلق آزار
لغتنامه دهخدا
خلق آزار. [ خ َ ] (نف مرکب ) مردم آزار. (ناظم الاطباء) : پسندیده ست بخشایش ولیکن منه بر ریش خلق آزار مرهم .سعدی (گلستان ).
-
خلق آزاری
لغتنامه دهخدا
خلق آزاری . [ خ َ ] (حامص مرکب ) مردم آزاری . (ناظم الاطباء).
-
خلق ا
لغتنامه دهخدا
خلق ا.[ خ َ قُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آفریده ٔ خدا. || در تداوم عامیانه ، مردم . (یادداشت بخط مؤلف ).- ای خلق اﷲ ؛ ایهاالناس . ای مردمان .
-
خلق الساعة
لغتنامه دهخدا
خلق الساعة. [خ َ ق ُس ْ سا ع َ ] (ع ص مرکب ) دفعةً موجود شده . قدما گمان می کردند که بعضی حشرات خلق الساعة یعنی بی وسائل تناسل دفعه موجود می شوند. (از کشاف اصطلاحات فنون ).
-
خلق بخشی
لغتنامه دهخدا
خلق بخشی . [ خ َ ب َ ] (حامص مرکب ) بخشش خلق . عفو خلق . گذشت از خلق : لقمه بخشی آید از هر کس بکس خلق بخشی کار یزدانست و بس .مولوی .
-
خلق پسند
لغتنامه دهخدا
خلق پسند. [ خ َ پ َ س َ ] (ن مف مرکب ). مورد پسند خلق . مورد علاقه ٔ مردم .
-
خلق پسندی
لغتنامه دهخدا
خلق پسندی . [ خ َ پ َ س َ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به پسند مردم . متعلق به پسند مردم . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلق تر
لغتنامه دهخدا
خلق تر. [ خ َ ل َ ت َ ] (ص تفضیلی ) کهنه تر. ژنده تر : و کار عالم هر سال بی رونقتر می گشت و لباس معاش خلق هر ماه خلق تر می شد. (جهانگشای جوینی ).
-
خلق تنگ
لغتنامه دهخدا
خلق تنگ . [ خ ُ ت َ] (ص مرکب ) عصبانی . غضبناک . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلق تنگی
لغتنامه دهخدا
خلق تنگی . [ خ ُ ت َ ] (حامص مرکب ) عصبانیت . غضبناکی . (یادداشت بخط مؤلف ).