کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خلقی
مترادف و متضاد
۱. تودهای، مردمی
۲. قومی
۳. آفریده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلقی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تودهای، مردمی ۲. قومی ۳. آفریده
-
خلقی
لغتنامه دهخدا
خلقی . [ خ ِ قی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به خلقت . طبیعی . گهری . گوهری . مادرزاد. مادرآورد. جبلی . فطری . خداداد. سرشتی . غریزی . موروثی . نهادی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلقی
دیکشنری فارسی به عربی
شعبي , مزاجي
-
واژههای مشابه
-
کج خلقی
لغتنامه دهخدا
کج خلقی . [ ک َ خ ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی کج خلق . عمل کج خلق . زشتخویی . تغیر. تشدد. (ناظم الاطباء).
-
cyclothymia, cyclothymic disorder
متناوبخلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال خلقی که مشخصۀ آن دورههایی از علائم سبک شیدایی و افسردگی در طول یک دورۀ حداقل دوساله است
-
dysthymia
کجخُلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خُلق پایین در حد خفیف یا متوسط به شکل مستمر یا مزمن
-
نیک خلقی
لغتنامه دهخدا
نیک خلقی . [ خ ُ ] (حامص مرکب ) خوش خویی . خوش رفتاری . نیک خلق بودن .
-
کج خلقی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] kajxolqi بدخلقی؛ بدخویی.
-
mood disorder
اختلال خُلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اختلالی که مشخصۀ آن واکنش نامناسب خُلقی به موقعیت است
-
euthymia
بهینخُلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] طیف طبیعی خُلق که در آن افسردگی یا خُلق بالا دیده نمیشود
-
خوش خلقی
لغتنامه دهخدا
خوش خلقی . [ خوَش ْ / خُش ْ خ ُ ] (حامص مرکب ) تواضع. ملاطفت . (ناظم الاطباء).
-
بد خلقی
دیکشنری فارسی به عربی
شکوي
-
کج خلقی
دیکشنری فارسی به عربی
عداء
-
کج خلقی کردن
لغتنامه دهخدا
کج خلقی کردن . [ ک َ خ ُ ک َ دَ] (مص مرکب ) زشتخویی کردن . تغیر کردن . تشدد کردن .