کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلفای فاطمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلفای فاطمی
لغتنامه دهخدا
خلفای فاطمی . [ خ ُ ل َ ی ِ طِ ] (اِخ ) خلفای اسماعیلی مذهب که بر مصر حکم راندند و از دشمنان سرسخت بنی العباس بودند. شهر قاهره و جامعالازهر بدوران آنها ساخته شد و آنها ملجاء باطنیان و اسماعیلیان بودند. رجوع به غزالی نامه ص 163، 249، 250، 300 و 302 شو...
-
واژههای مشابه
-
خلفای اربعه
لغتنامه دهخدا
خلفای اربعه . [ خ ُ ل َ ی ِ اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) خلفای راشدین . چهار خلیفه ای که بعداز پیغمبر آمدند و عبارت بودند از: «ابوبکر ابی قحافه » و «عمربن خطاب » و «عثمان بن عفان » و «علی بن ابیطالب » (ع ). رجوع به خلفاء راشدین در این لغت نامه شود.
-
خلفای اموی
لغتنامه دهخدا
خلفای اموی . [ خ ُ ل َ ی ِ اَ / اُ م َ ی ی ] (اِخ ) خلفایی که بعد از خلفای راشدین زمام امور مسلمانهارا بدست گرفتند و نسب آنان به امیةبن عبدالشمس می رسد. نخستین آنها معاویةبن ابی سفیان و آخرین آنها مروان بن محمد معروف به مروان حمار بود. آنها را خلفای ...
-
خلفای راشدین
لغتنامه دهخدا
خلفای راشدین .[ خ ُ ل َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) رجوع به خلفای راشدین شود.
-
خلفای بنی امیه
لغتنامه دهخدا
خلفای بنی امیه . [ خ ُ ل َ ی ِ ب َ اُ م َی ْ ی َ ] (اِخ ) خلفای اموی . رجوع به خلفای اموی در این لغت نامه شود.
-
خلفای بنی عباس
لغتنامه دهخدا
خلفای بنی عباس . [ خ ُ ل َ ی ِ ب ع َب ْ با ] (اِخ ) خلفای بنی عباس . رجوع به آل عباس در این لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
فاطمی
لغتنامه دهخدا
فاطمی . [ طِ می ی / می ] (اِخ ) خلفای فاطمی ؛ فاطمیان . رجوع به فاطمیان شود.
-
فاطمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به فاطمَة، دختر پیامبر اسلام) [عربی: فاطمّی] fātemi ۱. سید؛ علوی.۲. پیرو فرقۀ اسماعیلیه.۳. هریک از خلفای فاطمی مصر.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مهدی عبیداﷲ.اولین خلفای فاطمی در مغرب . رجوع به مهدی ... شود.
-
العاضد
لغتنامه دهخدا
العاضد. [ اَ ض ِ ] (اِخ ) عبداﷲ مکنی به ابومحمد. از خلفای فاطمی . رجوع به عاضد لدین اﷲ شود.
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) ابوعلی عامر، دهمین از خلفای فاطمی (495-524 هَ . ق .). (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
فاطمی
لغتنامه دهخدا
فاطمی . [ طِ می ی / می ] (ص نسبی ) منسوب است به حضرت فاطمه . (سمعانی ). در ایران خانواده های بسیاری که از نسل خاندان رسالت اند خود را فاطمی خوانده اند، و اولاد رسول را از جانب فاطمه ٔ زهرا فاطمی گویند. (از یادداشت بخط مؤلف ). || پیروان مذهب اسماعیلی...
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عاضد باﷲ. عبداﷲبن عیسی . آخرین خلفای فاطمی مصر. رجوع به عاضد... شود.