کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلعی
لغتنامه دهخدا
خلعی . (اِخ ) علی بن حسن بن حسین بن محمد قاضی . رجوع به علی بن حسن بن حسین بن محمد قاضی در این لغت نامه شود.
-
خلعی
لغتنامه دهخدا
خلعی . (اِخ ) محمد افندی کامل الخلعی . او راست : 1- الموسیقی الشرقی که با مساعدت ادریس بک راغب تألیف کرده . 2- نیل الامانی فی ضروب الاغانی . (از معجم المطبوعات ).
-
خلعی
لغتنامه دهخدا
خلعی . [ خ ُ ] (ص نسبی ) منسوب به خلع که نوعی طلاق است . رجوع به خُلع در این لغت نامه شود.- طلاق خلعی ؛ طلاقی که از طریق خلع حاصل میشود. رجوع به خلع در این لغت نامه شود.
-
واژههای مشابه
-
علی خلعی
لغتنامه دهخدا
علی خلعی . [ ع َ ی ِ خ ِ ل َ ] (اِخ ) ابن حسن بن حسین بن محمد موصلی مصری شافعی خلعی ، مکنّی به ابوالحسن . فقیه و محدث . اصل او از موصل بود و در محرم سال 405 هَ . ق . در مصر متولد شد. و در 26 ذیحجه ٔ سال 492 درگذشت . او راست : 1 - الخلعیات فی الحدیث ،...
-
علی خلعی
لغتنامه دهخدا
علی خلعی . [ ع َ ی ِ خ ِ ل َ ] (اِخ ) مکنّی به ابوالحسین . متوفی در حدود سال 600 هَ . ق . او راست : الفوائدالمنتقاة. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 76).
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن بن حسین بن محمد موصلی مصری شافعی خلعی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خلعی شود.
-
علی شافعی
لغتنامه دهخدا
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن حسین بن محمد موصلی مصری شافعی خلعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خلعی شود.
-
علی مصری
لغتنامه دهخدا
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن حسین بن محمد موصلی مصری شافعی خلعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خلعی شود.
-
علی موصلی
لغتنامه دهخدا
علی موصلی . [ ع َ ی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن حسین بن محمد موصلی مصری شافعی خلعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خلعی شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن حسن بن حسین بن محمد قاضی خلعی . رجوع به علی بن حسن بن حسین ... شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) کنیت خلعی علی بن حسن بن حسین بن محمد قاضی . رجوع به علی بن حسن بن حسین بن محمد... شود.
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب محمدبن حمزةبن احمد عرقی ، مکنی بابوالبرکات است . وی محدث بود و به سال 465 هَ . ق . در مصر متولد شد و حدیث را نزد خلعی و ابن ابی داود سلفی ، و لغت را نزد ابن قطاع آموخت . او به سال 557 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
عدی
لغتنامه دهخدا
عدی . [ ع ِدْ دی ] (ص نسبی )(طلاق ...) در مقابل طلاق غیر عدی . طلاق غیر عدی که زن عده نداشته باشد مانند طلاق قبل از دخول و طلاق زن یائسه . و طلاق عدی طلاقی است که عده داشته باشد و آن یا رجعی است که مرد در حال عده حق رجوع دارد یا بائن است که مرد این ح...