کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلبانی
لغتنامه دهخدا
خلبانی . [ خ َ ل َ ] (اِ) بارزد. بیرزد. قنة. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلبانی
لغتنامه دهخدا
خلبانی . [ خ َ ل َ ] (حامص مرکب ) رانندگی هواپیما. هوانوردی .
-
واژههای مشابه
-
pilot certificate, pilot licence
گواهینامۀ خلبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] گواهینامۀ پایان دورۀ آموزش که خلبان با داشتن آن مجاز به پرواز با هواگرد است
-
خلبانی خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← دستگاه خلبانی خودکار
-
student pilot
دانشجوی خلبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] دانشجویی که تحت تعلیم استادخلبان است و هنوز گواهینامۀ خلبانی دریافت نکرده است
-
خلبانی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طيار
-
commercial pilot’s licence, CPL
پروانۀ خلبانی تجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] پروانۀ خلبانیکمی هواگردهای ترابری تجاری، خاصِ پروازهای تکنفره
-
airline transport pilot’s licence, air transport pilot’s licence, ATPL, air transport pilot certificate
پروانۀ خلبانی خطوط هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] گواهینامهای که برای خلبان یا کمکخلبانی صادر میشود که بتواند با هواگردهای دارای وزن بیشینۀ برخاست بیش از 20 تن پرواز کند
-
private pilot’s licence, PPL
پروانۀ خلبانی شخصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] گواهینامۀ پایه برای پرواز با هواگردهای غیرتجاری که دارندۀ آن اجازۀ حمل مسافر بهصورت تجاری ندارد
-
autopilot 1
دستگاه خلبانی خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سامانهای که بهطور خودکار هواگَرد را حول سه محور اصلی پایدار نگه میدارد متـ . خلبانی خودکار
-
instrument pilot certificate
گواهینامۀ خلبانی پرواز با دستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گواهینامهای که براساس آن خلبان مجاز به هدایت هواپیما بهکمک ابزار دقیق است
-
خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد
دیکشنری فارسی به عربی
آس
-
جستوجو در متن
-
pilotage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلبان، خلبانی، راهنمایی کشتی