کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلاص شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وارهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] vārahidan آزاد شدن؛ خلاص شدن.
-
vacuumize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاص شدن
-
مستخلص شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزاد شدن، رهایی یافتن، رها شدن ۲. نجاتیافتن ۳. خلاص شدن
-
comminuate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاص شدن از شر
-
comminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاص شدن از شر
-
get rid of
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاص شدن از شر
-
rid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاص شدن از شر، رهانیدن از
-
ریویدن
لغتنامه دهخدا
ریویدن . [ ری دَ ] (مص ) آزاد شدن . خلاص شدن . مرخص شدن . معاف شدن . (ناظم الاطباء). || معزول گشتن . (ناظم الاطباء).
-
get rid of
واژهنامه آزاد
خلاص شدن از، رهایی یافتن از.
-
abridges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاص شدن از شر، کوتاه کردن، مختصر کردن، خلاصه کردن
-
وارهیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ دَ) (مص ل .) خلاص شدن ، آزاد گشتن .
-
فائز شدن
لغتنامه دهخدا
فائز شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خلاص شدن . نجات یافتن . رستگار شدن . || به کام دل رسیدن . || دست یافتن . || استنباط کردن . || کسب کردن . || غلبه کردن .
-
فراغ افتادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - آسوده شدن . خلاص شدن . 2 - کاری را به پایان رساندن و آسوده گشتن .
-
رها گردیدن
لغتنامه دهخدا
رها گردیدن . [ رَ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) رهاگشتن . خلاص شدن . رها شدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رها گشتن و رها شدن شود.
-
استنجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استنجاء] 'estenjā ۱. (فقه) پاک کردن موضع بول و غایط با آب، کلوخ، یا چیز دیگر.۲. [قدیمی] رها شدن؛ خلاص شدن.