کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلابة
لغتنامه دهخدا
خلابة. [ خ َل ْ لا ب َ ] (ع ص ) زن فریبنده و مکاره و دروغگو. مؤنث خلاب .(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خلابة
لغتنامه دهخدا
خلابة. [ خ ِ ب َ ] (ع اِ) انبری که بدان جنین را می گیرند و بفرانسه فرسپس می گویند. || فریب . (ناظم الاطباء). خدعه . نیرنگ . حقه . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلابة
لغتنامه دهخدا
خلابة. [ خ ِ ب َ ] (ع مص ) فریفتن بزبان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). مصدر دیگر آن «خلب » و «خلاب » است . رجوع به خلابت شود. || فریفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). رجوع به خلابت شود.
-
واژههای همآوا
-
خلابت
لغتنامه دهخدا
خلابت . [ خ ِ ب َ ] (ع مص ) خلابة. فریفتن بزبان . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خلابة در این لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
خلابت
لغتنامه دهخدا
خلابت . [ خ ِ ب َ ] (ع مص ) خلابة. فریفتن بزبان . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خلابة در این لغت نامه شود.
-
خلاء
لغتنامه دهخدا
خلاء. [ خ َ ] (ع مص ) تهی گردیدن آن منزل از اهل خود. منه : خلا المنزل من اهله خلواً و خلاء. || خلوت کردن کسی با مرد خود. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خلا الرجل بنفسه خلوة و خلاء. || افتادن مرد بجایی تهی که کسی بوی مزاحمت...
-
زبان بازی
لغتنامه دهخدا
زبان بازی . [ زَ بام ْ ] (حامص مرکب ) کار زبان باز است (که با زبان چرب و نرم مردم را فریب میدهد). (فرهنگ نظام ). || مکالمه و با هم سخن گفتن . (آنندراج ) (ارمغان آصفی ). گفتگو و مکالمه . (ناظم الاطباء) : صف مژگانش در زبان بازی است گرچه چشمش بخواب ناز ...