کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خق خق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خق خق
لغتنامه دهخدا
خق خق . [ خ ُ خ ُ ] (ع اِ فعل ) امر است یعنی گوشوار در گوش جاریه کن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
خوق
لغتنامه دهخدا
خوق . [ خ َ ] (ع مص ) فروکردن ذکر در شرم زن تا آواز دهد. || گوشواره در گوش جاریه کردن ، یقال : خق خق (بصیغه ٔ امر).(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خقوق
لغتنامه دهخدا
خقوق . [ خ ُ ] (ع اِ) ج ِ خَق ّ. (منتهی الارب ). رجوع به خق در این لغت نامه شود.
-
خقیق
لغتنامه دهخدا
خقیق . [ خ َ ] (ع مص ) آواز کردن شرم زن . منه : خق الفرج خقیقاً. || جوش زدن دیک و بانگ کردن آن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). منه : خَق َّ القِدْرُ.