کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
خُفَ
لهجه و گویش گنابادی
khofa در گویش گنابادی یعنی عطسه ، معادل واژه حَکوچَ در گناباد است.
-
خَفّْ
لهجه و گویش بختیاری
xaff تار، تیره.
-
جستوجو در متن
-
کفش پوست وزن
دیکشنری فارسی به عربی
خف
-
مار زهردار
دیکشنری فارسی به عربی
خف
-
پنجه زدن
دیکشنری فارسی به عربی
خف
-
amadou
دیکشنری انگلیسی به فارسی
amadou، خف
-
پنجه
دیکشنری فارسی به عربی
اصبع القدم , خف , مخلب
-
پا
دیکشنری فارسی به عربی
خف , ساق , قدم , وتد
-
دست
دیکشنری فارسی به عربی
خف , زعنفة , فريق , يد
-
چنگال
دیکشنری فارسی به عربی
حبوب , خف , خليع , شق , شوکة , مخلب , مسمار
-
خفوف
لغتنامه دهخدا
خفوف . [ خ ُ ] (ع مص ) مصدر دیگری است برای خف . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). رجوع به خف در این لغت نامه کنید.
-
خفین
لغتنامه دهخدا
خفین . [ خ ُف ْ ف َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ خُف ّ. جفت موزه . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خُف ّ در این لغت نامه شود.
-
ابوالوطاء
لغتنامه دهخدا
ابوالوطاء. [ اَ بُل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) خُف ّ. (المرصع). موزه .
-
قسوب
لغتنامه دهخدا
قسوب . [ق َ ] (ع اِ) موزه . (منتهی الارب ). خُف ّ. (المنجد).