کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفیف کننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
flipper 1
بادکردگی خفیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تورم قوطیکنسرو که در حالت عادی نامشخص است، اما براثر ضربۀ ناگهانی یا گرما، در یک سر قوطی نمایان میشود و با فشار دست به حالت اول برمیگردد
-
خفیف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوطا
-
مه خفیف
دیکشنری فارسی به عربی
شاش
-
slight hearing loss, slight hearing impairment
کمشنوایی خفیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] درجۀ کمشنوایی که در آن آستانۀ شنوایی از 15 تا 25 دسیبل است
-
mild mental retardation
عقبماندگی ذهنی خفیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی عقبماندگی ذهنی که در آن هوشبهر فرد بین 50 تا 69 است
-
خفیف و خوار
لغتنامه دهخدا
خفیف و خوار. [ خ َ ف ُ خوا / خا ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) سبک . بیمقدار. حقیر. ذلیل . بیقدر. ناچیز. خوار. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفیف و دفیف
لغتنامه دهخدا
خفیف و دفیف . [ خ َ ف ُ دَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تر و چسبان . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خوار و خفیف
لغتنامه دهخدا
خوار و خفیف . [ خوا / خا رُ خ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب )پست . ناچیز. سبک . بی اعتبار. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خوار و خفیف
فرهنگ گنجواژه
سبک، بی ارزش، خوار و خفیف شدن= سبک شدن.
-
جستوجو در متن
-
humiliating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحقیر آمیز، تحقیر امیز، پست سازنده، خفیف کننده
-
purgative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفیف، پاک کننده، مسهل، ضد یبوست، کارکن، تطهیری، پاکساز، پالایشی
-
tenebrious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفیف، تاریک و تیره، تاریکی اور، ظلمانی، تاریک کننده
-
اذلال
دیکشنری عربی به فارسی
تحقير اميز , پست سازنده , خفيف کننده , تحقير , احساس حقارت , فروتني , افتادگي , تواضع , حقارت
-
نزق
لغتنامه دهخدا
نزق . [ ن َ زِ ] (ع ص ) سبک . خفیف . (ناظم الاطباء). آنکه هنگام غضب به هیجان درآید و سبکی کند. (از اقرب الموارد). صفت است ازنَزْق . رجوع به نَزْق شود. || نزق الحقاق ؛خصومت کننده در چیزهای ادنی و ریزه . (منتهی الارب ). خصومت کننده در چیزهای پست و بیهو...
-
مخفف
لغتنامه دهخدا
مخفف . [ م ُ خ َف ْ ف ِ ] (ع ص ) سبک کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه سبک می کند و خفیف می گرداند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخفیف شود.