کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خفگی
/xafegi/
معنی
حالتی که بهواسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی، و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست میدهد و گاه سبب مرگ میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. احتقان، تنگینفس، نفستنگی
۲. اختناق، خفقان
دیکشنری
choke, suffocation
-
جستوجوی دقیق
-
خفگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. احتقان، تنگینفس، نفستنگی ۲. اختناق، خفقان
-
خفگی
لغتنامه دهخدا
خفگی . [ خ َ ف َ / ف ِ ] (حامص ) حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس .(ناظم الاطباء). خبگی . خپگی . گلوگرفتگی . (یادداشت بخط مؤلف ). || اضطراب . || کم هوائی جایی . || آزردگی خاطر. (ناظم الاطباء).
-
خفگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) (پزشکی) xafegi حالتی که بهواسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی، و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست میدهد و گاه سبب مرگ میشود.
-
خفگی
دیکشنری فارسی به عربی
اختناق
-
واژههای مشابه
-
asphyxia
خفگی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تغییرات بیماریشناختی ناشی از فقدان اکسیژن در هوای تنفسی
-
choking
خفگی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وضعیتی در جریان شارۀ تراکمپذیر (compressible fluid flow) که در آن شارش جِرمی به بیشترین حد خود افزایش مییابد یا سرعت آن در مجرا به سرعت صوت میرسد
-
suffocation
خفگی 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] قطع تنفس، به علت غرقشدگی و فشردگی گلو و غیره که به بیهوشی و مرگ بینجامد
-
hypoxyphilia, asphixophilia
خفگیکامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تحریک و لذت جنسی ازطریق ایجاد خفقان و انسداد تنفسی در خود
-
downcomer choke flooding
طغیان خفگی ناودانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] طغیان ناشی از گذر مایع کفآلود با اُفت فشار اصطکاکی بیشتر در ناودانی در نتیجۀ افزایش عبوردهی مایع که به دلیل خفگی موجب انباشت مایع در سینی بالایی میشود
-
جستوجو در متن
-
احتقان
واژگان مترادف و متضاد
خفگی
-
frousy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفگی
-
blechnoid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفگی
-
villenage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفگی