کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خفچه
فرهنگ فارسی معین
(خَ چِ) (اِ.) شوشة زر و سیم ، طلا و نقرة گداخته که در ناوچة آهنین ریخته باشند.
-
خفچه
لغتنامه دهخدا
خفچه . [ خ َ / خ ِ چ َ / چ ِ ] (اِ) شوشه ٔ طلا و نقره است . (برهان قاطع) (آنندراج ). شمش زر و سیم که گداخته و در ناوچه ٔ آهن ریخته باشند و آنراشوشه ، شفشه و خفچه گفته اند. (آنندراج ) : سرخی خفچه نگر از سرخ بیدمعصفرگون پوستش او خود سپید. رودکی (لغت فر...
-
خفچه
لغتنامه دهخدا
خفچه . [ خ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ) چوب دستی کوچک که بر سر آن آهن سر تیز نصب کنند و بهلبانان برای راندن گاو در دست دارند. (آنندراج ). ترکه از چوب یا آهن که برای زدن بکار رود. (یادداشت بخط مؤلف ) : بفرمود داور که میخواره رابخفچه بکوبند بیچاره را.عنصری .
-
خفچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xafče = عوسج
-
خفچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خپچه› [قدیمی] xafče ۱. شمش طلا یا نقره: ◻︎ بهصورت شجری و ز خفچه او را برگ / که از عقیق و ز یاقوت بار آن شجر است (عنصری: ۳۲۶).۲. چوبدستی کوچکی که برای راندن یا زدن حیوان و یا انسان از آن استفاده میشده: ◻︎ بفرمود داور که میخواره را / به خفچ...
-
خفچه
دیکشنری فارسی به عربی
زعرور
-
واژههای مشابه
-
زر خفچه
لغتنامه دهخدا
زر خفچه . [ زَ رِ / زَرْ رِ خ َ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زر گداخته : یکی چون حقه ای از زر خفچه ست یکی چون بیضه ای بینی ز عنبر. دقیقی .چو زر خفچه همه پشت و برش آتش رنگ چو نخل بسته همه سینه دایره اشکال . فرخی .رجوع به خفچه شود.
-
جستوجو در متن
-
quicksets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمربند، ولیک، پرچین خفچه
-
mayflowers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mayflowers، گل خفچه، کالبای باتلاقی
-
زعرور
دیکشنری عربی به فارسی
خفچه , کيالک , درخت کويچ , وليک
-
mayflower
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mayflower، گل خفچه، کالبای باتلاقی
-
hawthorn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالزالک، ولیک، کیالک، درخت کویچ، خفچه
-
hawthorns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالزالک، ولیک، کیالک، درخت کویچ، خفچه