کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفِقون خفه خون گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
خفِقون،خفه خون،()گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
خفقان
-
جستوجو در متن
-
بِتُرُچِّ
لهجه و گویش گنابادی
betorochche در گویش گنابادی یعنی خفه خون بگیر ، ساکت شو ، خفه شو ، زر نزن ، در پاسخ بِتُچِّ در گویش گنابادی به کار میرود.
-
bleed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خونریزی، خون گرفتن، خون گرفتن از، خون ریختن، خون جاری شدن از، خون امدن از، اخاذی کردن
-
bled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیل، خون گرفتن، خون گرفتن از، خون ریختن، خون جاری شدن از، خون امدن از، اخاذی کردن
-
muffled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه شو، چشم بستن، پیچیدن، خاموش کردن، دم دهان کسی را گرفتن
-
muffling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه کن، چشم بستن، پیچیدن، خاموش کردن، دم دهان کسی را گرفتن
-
blooding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون آشام، خون گرفتن، خون جاریکردن
-
phlebotomize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلبوتومیز کردن، خون گرفتن، رگ زدن، خون گرفتن از، حجامت کردن
-
throttling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهار کردن، خفه کردن، گلو را فشردن، جلو را گرفتن، جریان بنزین را کنترل کردن
-
scragging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه تکه کردن، خفه کردن، بدار اویختن، گلوی کسی یا چیزی را گرفتن
-
scragged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه تکه کردن، خفه کردن، بدار اویختن، گلوی کسی یا چیزی را گرفتن
-
throttled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضعیف، خفه کردن، گلو را فشردن، جلو را گرفتن، جریان بنزین را کنترل کردن
-
bloods
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن
-
blood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خون، نژاد، مزاج، نسبت، نیرو، خون گرفتن، خون جاریکردن