کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خفوة
لغتنامه دهخدا
خفوة. [ خ ِ وَ ] (ع ص ، ق ) بطور پنهانی و قریب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (ازلسان العرب ) (از اقرب الموارد). منه : یأکله خفوة.
-
خفوة
لغتنامه دهخدا
خفوة. [ خ ِ وَ ] (ع مص ) پنهان و پوشیده کردن . به پنهانی کاری را انجام دادن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (ازلسان العرب ) (از اقرب الموارد). منه : خفی له خفوة.
-
واژههای همآوا
-
خفوت
لغتنامه دهخدا
خفوت . [ خ َ ] (ع ص ) زن لاغر. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || زنی که تنها پسند آید نه در میان زنان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
خفوت
لغتنامه دهخدا
خفوت . [ خ ُ ] (ع مص ) آرمیدن و خاموش شدن . بمردن . || بلند نکردن آواز را. (منتهی الارب ) (ازتاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خفت لصوته خفو.
-
جستوجو در متن
-
پنهان
لغتنامه دهخدا
پنهان . [ پ َ / پ ِ ] (ص ، ق ) مخفی . پوشیده . راز. نهان . خافی . خافیة.خفاء.خفی ّ. مُدَغمر. خفوة. دفینة. مستور. باطن . نهفته . دفین . مدفون . مُدَخِمس . (منتهی الارب ). مَخبوّ. مُختفی . نامرئی . متواری . مکتوم . کتیم . در خِفاء. در خُفیه . در سرّ. س...
-
پوشیده
لغتنامه دهخدا
پوشیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) بتن کرده . ملبس شده . مغطی . ملبس . بالباس . مقابل برهنه : و اندر این شهر [حران ، مستقر ملوک سودان ] مردان و زنان پوشیده اند و کودک تا ریش برآرد برهنه باشد. (حدود العالم ).زمین گاه پوشیده زو گه برهنه شجر زو گهی مفلس وگه ت...