کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفت و خواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
round turn and two half hitches
خفت بویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خفتی پرکاربرد برای بستن طناب یا بافه به میله یا حلقه یا چشمی بویه
-
clove hitch
خفت دوپَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خفتی برای اتصال سر طناب به یک تیرک یا حلقۀ ثابت
-
blackwall hitch, midshipman’s hitch
خفت قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خفتی برای بستن طناب به قلاب
-
سایه خفت
لغتنامه دهخدا
سایه خفت . [ ی َ / ی ِ خ ُ ](ن مف مرکب ) خفته ، آرمنده در سایه . (ناظم الاطباء).
-
خفت افتادن
لغتنامه دهخدا
خفت افتادن . [ خ ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) در گره خفت ماندن . (یادداشت بخط مؤلف ). || گره خفت پیدا شدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفت انداختن
لغتنامه دهخدا
خفت انداختن . [ خ ِ اَ ت َ ] (مص مرکب )گره خفت زدن . گره خفت کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفت اور
دیکشنری فارسی به عربی
معيب
-
خَفَّت خَنزارى
لهجه و گویش بختیاری
xaffat xanzâri خِفّت، سرافکندگى، شرمندگى.
-
خِرتِلاق،خِفت.
لهجه و گویش تهرانی
خرخره
-
خِفت افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پُرخوردی که نفس کشیدن دشوار شود،تنگ بودن،خواب بد
-
خِفت انداز
لهجه و گویش تهرانی
بند تنگ
-
خفت بستن
لهجه و گویش تهرانی
محکم بستن
-
خِفت بند
لهجه و گویش تهرانی
وسیله بستن
-
خِفت بودن
لهجه و گویش تهرانی
تنگ بودن
-
خِفَت دادن
لهجه و گویش تهرانی
خوار کردن