کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفت دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خفت کردن
لغتنامه دهخدا
خفت کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کمین کردن . پنهان و مترصد شکاری نشستن ، چنانکه یوز و گربه و غیره . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفت کشیدن
لغتنامه دهخدا
خفت کشیدن . [ خ ِف ْ ف َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خواری کشیدن . منت کشیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خفت آمیز
لغتنامه دهخدا
خفت آمیز. [خ ِف ْ ف َ ] (ن مف ) موجب خفت و خواری . (فرهنگ رازی ).
-
خفت کش
لغتنامه دهخدا
خفت کش . [ خ ِف ْ ف َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) خواری کش .- خفت کش منت کش ؛ کلمات شماتت گونه ای است که بچه ها در وقت قهر کردن بهم می گویند.
-
سایه خفت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] sāyexoft در سایه خفته؛ خفته و آرمیده در سایه.
-
خفت اور
دیکشنری فارسی به عربی
معيب
-
خَفَّت خَنزارى
لهجه و گویش بختیاری
xaffat xanzâri خِفّت، سرافکندگى، شرمندگى.
-
خِرتِلاق،خِفت.
لهجه و گویش تهرانی
خرخره
-
خِفت افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پُرخوردی که نفس کشیدن دشوار شود،تنگ بودن،خواب بد
-
خِفت انداز
لهجه و گویش تهرانی
بند تنگ
-
خفت بستن
لهجه و گویش تهرانی
محکم بستن
-
خِفت بند
لهجه و گویش تهرانی
وسیله بستن
-
خِفت بودن
لهجه و گویش تهرانی
تنگ بودن
-
خِفَت طلب
لهجه و گویش تهرانی
کسی که خود را پست میکند
-
خِفَتِ عقل
لهجه و گویش تهرانی
کم عقلی