کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفت بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خفت اور
دیکشنری فارسی به عربی
معيب
-
خَفَّت خَنزارى
لهجه و گویش بختیاری
xaffat xanzâri خِفّت، سرافکندگى، شرمندگى.
-
خِرتِلاق،خِفت.
لهجه و گویش تهرانی
خرخره
-
خِفت افتادن
لهجه و گویش تهرانی
پُرخوردی که نفس کشیدن دشوار شود،تنگ بودن،خواب بد
-
خِفت انداز
لهجه و گویش تهرانی
بند تنگ
-
خِفت بودن
لهجه و گویش تهرانی
تنگ بودن
-
خِفَت دادن
لهجه و گویش تهرانی
خوار کردن
-
خِفَت طلب
لهجه و گویش تهرانی
کسی که خود را پست میکند
-
خِفَتِ عقل
لهجه و گویش تهرانی
کم عقلی
-
خِفت گیری
لهجه و گویش تهرانی
یقه گیری
-
خفتِ هم
لهجه و گویش تهرانی
تنگ هم
-
بی خفت
واژهنامه آزاد
کسی که بدون خفت و خواری زندگی کند
-
نشست و خفت
لغتنامه دهخدا
نشست و خفت . [ ن ِ ش َ ت ُ خ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) مصاحبت . مؤانست . هم نشینی : آن را که به سرش در خرد باشدبا دیو نشست و خفت چون دارد.ناصرخسرو.
-
sheepshank
خفت کوتاهکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خفتی برای کوتاه کردن موقت طناب
-
toggled sheepshank
خفت کوتاهکن دوسربسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی خفت کوتاهکن که برای جلوگیری از باز شدن آن دو سر طناب را میبندند یا مهار میکنند