کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سایه خفت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] sāyexoft در سایه خفته؛ خفته و آرمیده در سایه.
-
بالقوه
فرهنگ واژههای سره
نهفته، خفته
-
sleeping beauty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیبای خفته
-
خسبیده
واژگان مترادف و متضاد
خفته، خوابیده، غنوده ≠ نشسته
-
آرمیده
واژگان مترادف و متضاد
آسوده، خفته، غنوده
-
flat arch2, jack arch2, straight arch2
کفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] نوعی چَفتۀ خفته که خیز آن بسیار کم باشد
-
نائم
دیکشنری عربی به فارسی
خواب , خفته , خوابيده
-
تناوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanāvom خود را خفته نمایاندن؛ خود را به خواب زدن.
-
غنوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] qonude غنویده؛ خوابیده؛ خفته؛ آرمیده.
-
نایم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نائم] nā'(y)em کسی که به خواب رفته؛ خوابیده؛ خفته.
-
asleep
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواب، خوابیده، خفته، غنوده
-
هدل
لغتنامه دهخدا
هدل . [ هَِ ] (ع ص ) خفته و ترش شده : لبن هدل ؛ شیر خفته و ترش شده . (منتهی الارب ). اِدل . (اقرب الموارد).
-
مجلنظی
لغتنامه دهخدا
مجلنظی . [ م ُ ل َ ] (ع ص )ستان خفته و پاها را بلند داشته . (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ). بر پشت خفته و پاها را بلند داشته . (از ذیل اقرب الموارد). || بر پهلو خفته و پاها را دراز کرده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
غنوده
واژگان مترادف و متضاد
آرمیده، آسوده، خسبیده، خفته، خوابیده
-
متنبه
واژگان مترادف و متضاد
آگاه، بیدار، هوشیار ≠ غافل، خفته