کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خط کشی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خط کشی کردن
لغتنامه دهخدا
خطکشی کردن . [ خ َ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ترسیم خط. خط کشیدن . کشیدن خط. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
کوره خط
لغتنامه دهخدا
کوره خط. [ رَ / رِ خ َطط / خ َ ] (اِ مرکب ) خطی بد و ناخوانا یا خطی که بسختی قابل خواندن است به علت ناپختگی خط و کم سوادی نویسنده . خط کسانی که کوره سوادی دارند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
track foreman
مباشر خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فردی که نظارت و هدایت فعالیتهای اجرایی خط آهن را بر عهده دارد
-
calligraphic painting
نقاشیخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] نوعی نقاشی که با کلمات خوشنویسیشده و رعایت اصول ترکیببندی و در نظر گرفتن عناصر تصویری اجرا شده باشد
-
track maintenance
نگهداری خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فرایند شناسایی و رفع عیوب خط
-
track possession
مسدودی خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وضعیتی که در آن قطعهای از خط برای عملیات نگهداری یا تعمیر یا نوسازی به واحد تعمیرات واگذار میشود و درنتیجه قطار نمیتواند از روی آن عبور کند
-
backslash, reverse slash
واکجخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از نویسههای صفحهکلید رایانه که با علامتِ «\» نشان داده میشود
-
track geometry
هندسۀ خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مبانی و مفاهیم محاسباتی و هندسی طراحی که در آن مؤلفههای مربوط به ساخت ازقبیل عرض و تراز و جابهجایی عرضی خط و دستورالعملهای اجرا برای نصب و نگهداری خط مطرح است
-
slash 2
کجخط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از نویسههای صفحهکلید رایانه که بهصورت «/» نشان داده میشود
-
خط آهن
فرهنگ واژههای سره
راه آهن
-
خط فاصله
فرهنگ واژههای سره
جداگر
-
خط مشی
فرهنگ واژههای سره
راه و روش
-
صلیبی خط
لغتنامه دهخدا
صلیبی خط. [ ص َ خ َ ] (اِ مرکب ) کنایه از خط چهارگوشه . || در سکندرنامه مراد از جریب مساحت [ است ]. (غیاث اللغات ).
-
غالیه خط
لغتنامه دهخدا
غالیه خط. [ ی َ / ی ِ خ َ ] (ص مرکب ) آنکه ریش او مشکین و سیاه باشد : چابک و سروقد و زیباروی غالیه خط جوان مشکین موی . نظامی .آن غالیه خط گر سوی من نامه نوشتی گردون ورق هستی من درننوشتی .حافظ.