کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطیب دمشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خطیب عراقی
لغتنامه دهخدا
خطیب عراقی . [ خ َ ب ِ ع ِ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق عراقی شود.
-
خطیب عمری
لغتنامه دهخدا
خطیب عمری . [ خ َ ع ُ ] (اِخ ) یاسین بن خیراﷲبن محمودبن موسی . مورخ و از فاضلان موصل وادیبان و شاعران آن ناحیت بود. او تألیفات خود را که از مطالعات زیاد فراهم می آورد، جمع کرد و بنزد بزرگان و ثروتمندان می برد و بدینوسیله از آن جایزه می گرفت . از کتب...
-
خطیب فلک
لغتنامه دهخدا
خطیب فلک . [ خ َ ب ِ ف َ ل َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از کوکب مشتری است .(برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خطیب قوص
لغتنامه دهخدا
خطیب قوص . [ خ َ ب ِ ق َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن بن محمد نخعی . ملقب به قطب الدین و مشهور به خطیب قوص ، بسال 686 هَ . ق . زاده شد و از جمله شاعرانی بود که از خاندان بزرگان و خطیبان قوص (قوص شهریست در صعید مصر) برخاست و مدتها بشغل خطابت و حکم بدانجا...
-
خطیب مغربی
لغتنامه دهخدا
خطیب مغربی . [ خ َ ب ِ م َ رِ ] (اِخ ) ابوالمنجم رکن الدین خطیب مغربی . او راست : عقائق الحقائق . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خطیب یمنی
لغتنامه دهخدا
خطیب یمنی . [ خ َ ب ِ ی َ م َ ] (اِخ ) وی یکی از شراح مفتاح العلوم سکاکی در علم ادب است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
ابن خطیب گنجوی
لغتنامه دهخدا
ابن خطیب گنجوی . [ اِ ن ُ خ َ ب ِ گ َ ج َ ] (اِخ ) شاعری از مردم گنجه و شوی مهستی شاعر معروف .
-
حسن خطیب بطال
لغتنامه دهخدا
حسن خطیب بطال . [ ح َ س َن ِ خ َ ب ِ ب َطْ طا ] (اِخ ) رجوع به حسن قیصری شود.
-
خطیب رستم مولوی
لغتنامه دهخدا
خطیب رستم مولوی . [ خ َ رُ ت َ م ِ م َ ل َ ] (اِخ ) یکی از عالمان لغت و فرهنگ است و او راست : لغةالعجم من لغةالفرس و وسیلة المقاصد فی لغة الفرس که این کتاب مشتمل بر هزارونودوپنج مصدر و ده هزار اسم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن قزوینی . رجوع به خطیب دمشق و جلال الدین محمد... شود.
-
یونس
لغتنامه دهخدا
یونس . [ ن ُ ] (اِخ ) غیثاوی . خطیب جامع جدید به دمشق . او راست : رسالة فی القهوة و تحریمها. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یونس بن عبدالوهاب ... شود.
-
غیث
لغتنامه دهخدا
غیث . [ غ َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالسلام بن محمدبن جعفر ارمنازی کاتب . وی خطیب صور بود. به دمشق آمد و به سال 509 هَ . ق . درگذشت . (از تاج العروس ).
-
علوی شریف
لغتنامه دهخدا
علوی شریف . [ ع َ ل َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن عبیداﷲبن حسین علوی شریف ، مکنی به ابوعبداﷲ. وی ادیب و شاعر و خطیب بود که در جمادی الاَّخره ٔ 408 هَ . ق . درگذشت . در دمشق عهده دار امر قضاء و نیز نقابت اشراف بود. وی را دیوان شعری است . (از معجم ...
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) جلال الدین محمدبن عبدالرحمان بن عمر شافعی ، معروف به خطیب دمشقی . از دانشمندان است . وی در موصل متولد شد و به تحصیل همت گماشت و هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که شغلی در ناحیه ٔ ازروم به وی محول گشت . آنگاه به دمشق آمد و ب...
-
خریمی
لغتنامه دهخدا
خریمی . [ خ ُ رَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن ابی حجوش خریمی دمشقی خطیب جامع دمشق بود و از احمدبن انس بن ملک و محمدبن یزیدبن عبدالصمد و ابی بکر محمدبن خزیمه و ابوالعباس سراج و جز اینها روایت حدیث کرد و از او تمام بن محمد رازی و عبدالوهاب بن میدانی نقل حدیث...