کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خطیات
لغتنامه دهخدا
خطیات . [ خ َ طی یا ] (ع اِ) ج ِ خطیة. (یادداشت بخط مؤلف ). خطیئة. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خطیات
واژهنامه آزاد
ج خطیئه به معنای گناه خطا
-
واژههای همآوا
-
خطیئة
لغتنامه دهخدا
خطیئة. [ خ َ ءَ ] (ع اِ) گناه یا گناهی که بقصد کنند. (از منتهی الارب ). ذنب . زلت . (یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خطیئات ، خطایا. || اندک از هر چیزی . (منتهی الارب ).
-
خطیئت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خطیئَة، جمع: خَطایا و خطیئات] [قدیمی] xati'at کار ناصواب؛ خطا؛ گناه.
-
جستوجو در متن
-
خطیه
لغتنامه دهخدا
خطیه . [ خ َ طی ی َ ] (ع اِ) گناه . (منتهی الارب ). خطیئه : حدیث حسب حال خویش گویم صواب آید ندانم یا خطیه . سوزنی . || گناه بقصد. ج ، خطایا، خطائی ، خطیات . || اندک از هر چیزی . (منتهی الارب ). رجوع به خطیئة در این لغت نامه شود.- خطیه ٔ آدم ؛ گناه آد...