کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطکشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خطکشی
لغتنامه دهخدا
خطکشی . [ خ َ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل کشیدن خط. عمل رسم خط. (یادداشت بخط مؤلف ). || (اصطلاح بنایان ) کشیدن خطوط بر اطراف طاقهای عمارت بعد از سفیدی برای خوشنمایی . (آنندراج ) : در جوانی دیده ام شد جلوه گاه نوخطان خطکشی پیش از سفیدی کرده ام این خ...
-
واژههای همآوا
-
خط کشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] xatkeši خط کشیدن.
-
جستوجو در متن
-
zebra crossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خطکشی عابر پیاده
-
رگلاژ
لغتنامه دهخدا
رگلاژ. [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) خطکشی . طرز و عمل خطکشی کاغذ. || نظم و ترتیب دادن حرکت و چرخ و پره های ماشین .
-
خط کشی کردن
لغتنامه دهخدا
خطکشی کردن . [ خ َ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ترسیم خط. خط کشیدن . کشیدن خط. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جدول کشی
لغتنامه دهخدا
جدول کشی . [ ج َدْ وَ ک َ /ک ِ ] (حامص مرکب ) نهربندی . جدول سازی . || خطکشی و شبکه کشی برای نمایاندن احکام مسئله ای . || در تداول مردم کرمان ، اصطلاح قالی بافی است .
-
شنوائی سنج
لغتنامه دهخدا
شنوائی سنج . [ ش َ / ش ِ ن َس َ ] (اِ مرکب ) دستگاهی است که برای تعیین آستانه ٔ سمعی بکار رود و آن دارای پیچی است از چوب یا فلز که قسمت فوقانیش متحرک است و در برابر خطکشی مدرج قرار دارد و ممکن است از بالای آن گلوله ٔ کوچکی را روی صفحه ٔ بلورین رها نم...
-
شطرنج العرفاء
لغتنامه دهخدا
شطرنج العرفاء. [ ش ِ / ش َ رَ جُل ْ ع ُ رَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح عرفان ) شطرنج عرفا. نوعی شطرنج که صوفیان بازی کنند بجای تخته ٔشطرنج ، ورقه ٔ مقوا یا کاغذ که خطکشی شده برگیرند و آن دارای خانه هایی می باشد و در هر خانه یکی از صفات پست یا عالی اخلاقی ...
-
خطکش
لغتنامه دهخدا
خطکش . [ خ َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) آلتی است که در هندسه و نقشه کشی برای رسم خط مستقیم بکار می رود. این وسیله که دارای لبه ٔ صاف و بشکل خط راست است در ترسیم خط مستقیم مورد استفاده قرار می گیرد، یعنی با تکیه دادن مداد یا قلم و یا هر وسیله رسام دیگر با...
-
عضادة
لغتنامه دهخدا
عضادة. [ ع ِ دَ ](ع اِ) عضادة الشی ٔ؛ جانب آن چیز. (منتهی الارب ). عضادةالطریق ؛ جانب راه . (از اقرب الموارد). || بازوی در. (دهار). هر یک از دو چوب که در دو جانب در نصب کنند. بازوی در. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عضادتان و عضادتین شود. ج ، عضادات ...
-
مسطر
لغتنامه دهخدا
مسطر. [ م ِ طَ ] (ع اِ) خطکش .(دهار) (مهذب الاسماء) (السامی ) (زمخشری ). آلت خطکشی . (آنندراج ). سطرآرای هندسی که بدان خطهای راست و مستقیم می کشند. (ناظم الاطباء). مسطرة. ج ، مَساطر. (مهذب الاسماء) (دهار). جوی از تشبیهات اوست و با لفظ خوردن و بستن و ...
-
کشی
لغتنامه دهخدا
کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص ) عمل کشیدن و همواره بصورت ترکیبی استعمال میشود در تمام معانی اعم از نقل و حمل یا تحمل یا پیمودن و نظایر آن . (یادداشت مؤلف ).- آب کشی ؛ عمل کشیدن آب . استخراج آب از چاه . بیرون آوردن آب از آب انبار.- || عمل حمل آب . عمل ب...
-
چوبدست
لغتنامه دهخدا
چوبدست . [ دَ ] (اِ مرکب ) چوبدستی . چوبی که در دست گیرند. دستوار. عصا. تعلیمی (یادداشت مؤلف ). عصا و تعلیمی . (ناظم الاطباء) : خداوند خانه برجست و چوبدستی برداشت . (کلیله و دمنه ).در عشق ما بنای دگر میگذاشتیم ار چوب دار بودی اگر چوبدست ما. تأثیر (...