کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطوط اصلی ایستگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
body tracks
خطوط اصلی ایستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطوط موازی در بخش مرکزی محوطۀ ایستگاه که خطوط دیگر در بین آنها واقع شدهاند
-
واژههای مشابه
-
ledger lines
خطوط اضافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خطوط کوتاهی که بهموازات و در بالا و پایین حامل قرار میگیرد تا نتهای زیرتر یا بمتر از نتهای نوشتهشده بر روی حامل، روی آنها نوشته شود
-
staff 2, stave
خطوط حامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پنج خط افقی و موازی با فواصل معین که نتها را بر رو یا در میان آنها مینویسند و از هم تشخیص میدهند متـ . حامل 2
-
bidirectional lines
خطوط دوجهته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطوط ریلی که سامانۀ علائمی آن برای حرکت در دو جهت ساخته شده است
-
trackage
طول خطوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] طول مجموع خطوط یک شبکۀ ریلی
-
خطوط چهره
لغتنامه دهخدا
خطوط چهره . [ خ ُطِ چ ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چین و چروکی که در صورت و سیما می باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خطوط سیما
لغتنامه دهخدا
خطوط سیما. [ خ ُ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطوط موجود در صورت . چین و چروک صورت . خطوط چهره . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خطوط قوه
لغتنامه دهخدا
خطوط قوه . [ خ ُ طِ ق ُوْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) خطوط منحنی است که بر اثر طیف مغناطیسی براده های آهن درست می شود. || (اصطلاح الکتریسته ) خطوطی است که حاوی نیروی الکتریکی است . خطوط نیرو.
-
transit line types
الگوهای خطوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اَشکال هندسی مختلف خطوط حملونقل عمومی، مانند خطوط شعاعی و قطری و دایرهای
-
airline transport pilot’s licence, air transport pilot’s licence, ATPL, air transport pilot certificate
پروانۀ خلبانی خطوط هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] گواهینامهای که برای خلبان یا کمکخلبانی صادر میشود که بتواند با هواگردهای دارای وزن بیشینۀ برخاست بیش از 20 تن پرواز کند
-
lane group
خطوط عبور همسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خطوط عبوری که حرکت در آنها همسو است
-
joint trackage
طول خطوط مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] طول مشخصی از شبکۀ ریلی که دو یا چند شرکت بهرهبرداری ریلی از آن استفاده میکنند
-
در خطوط دشمن نفوذ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخترق
-
خطوط یا میله های فلزی مشبک
دیکشنری فارسی به عربی
مشواة