کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خطط
/xetat/
معنی
= خطه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خطط
لغتنامه دهخدا
خطط. [ خ ِ طَ ] (ع اِ) ج ِ خطة.(منتهی الارب ). رجوع به خِطّة در این لغت نامه شود.
-
خطط
لغتنامه دهخدا
خطط. [ خ ُ طَ ] (ع اِ) ج ِ خطة.(منتهی الارب ). رجوع به خِطّة در این لغت نامه شود.
-
خطط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خِطَّة] [قدیمی] xetat = خطه
-
واژههای همآوا
-
ختت
لغتنامه دهخدا
ختت . [ خ َ ت َ ] (ع مص )فتور بدن و سستی آن . (از منتهی الارب ) (معجم الوسیط) (اقرب الموارد). سستی و کوفتگی که انسان در بدن خود می یابد . (از متن اللغة).
-
خطة
لغتنامه دهخدا
خطة. [ خ ِطْ طَ ] (ع اِ) زمینی که جهت بنا کردن عمارت گرداگرد آن خط کشیده باشند و حدود پیدا کرده تا دیگری در آن دخالت نکند. (ناظم الاطباء). جای فراگرفته . (زمخشری ). جای گرد درگرفته . زمینی که گرد آن خط کشیده اند علامت تملک یا بنا را. زمین حدکرده شده ...
-
خطة
لغتنامه دهخدا
خطة. [ خ ُطْ طَ ] (ع اِ) کار بزرگ . || حال . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || جهل . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || بازیچه ای است مر اعرابیان را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || اسم است ا...
-
جستوجو در متن
-
خطه
فرهنگ فارسی معین
(خِ طِّ) [ ع . خطة ] (اِ.) 1 - پاره ای زمین . 2 - شهر بزرگ . 3 - ناحیه ، کشور. ج . خطط .
-
شاعیة
لغتنامه دهخدا
شاعیة. [ عی ی َ ] (اِخ ) نام یکی از فرق غلاة است . (خاندان نوبختی ص 258 از خطط مقریزی ج 4 ص 177).
-
شاکیة
لغتنامه دهخدا
شاکیة. [ شاک ْ کی ی َ ] (اِخ ) از فرق مشبهه ٔ شیعه . رجوع به خطط ج 2 ص 170 و خاندان نوبختی ص 258شود.
-
قاشره
لغتنامه دهخدا
قاشره . [ رُ ] (اِخ ) از اقالیم لبله است و در نسخه ٔ دیگری از کتاب خطط اندلس به نام قاتیده ثبت شده بود. (معجم البلدان ج 7 ص 13).
-
مستثنیة
لغتنامه دهخدا
مستثنیة. [م ُ ت َ نی ی َ ] (اِخ ) از فرق مشبهه ٔ شیعه بوده اند. (از خاندان نوبختی ص 264) (از خطط مقریزی ج 4 ص 170).
-
مقریز
لغتنامه دهخدا
مقریز. [ م َ ] (اِخ ) محله ای است به بعلبک و ابوالعباس تقی الدین احمدبن علی صاحب خطط منسوب بدانجاست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
عشریة
لغتنامه دهخدا
عشریة. [ ؟ ری ی َ ] (اِخ )از فِرَق مشبهه ٔ شیعه هستند. (خاندان نوبختی عباس اقبال ص 259). یکی از پنج فرقه ٔ اصحاب حدیث باشند. (بیان الادیان ). و رجوع به خطط مقریزی ج 4 ص 170 شود.