کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطر یافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
از خطر اگاهانیدن
دیکشنری فارسی به عربی
جرس الانذار
-
در معرض خطر گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
عرض للخطر
-
سالم و بی خطر
دیکشنری فارسی به عربی
مفيد
-
محفوظ از خطر
دیکشنری فارسی به عربی
منيع
-
اعلا م خطر
دیکشنری فارسی به عربی
انذار , تحذير
-
ضرر و خطر
فرهنگ گنجواژه
مخاطره.
-
رنج و خطر
فرهنگ گنجواژه
تعب.
-
خطر و ضرر
فرهنگ گنجواژه
مخاطره.
-
رنج و خطر و ضرر
فرهنگ گنجواژه
بدیها.
-
جستوجو در متن
-
یافتن
لغتنامه دهخدا
یافتن . [ ت َ ] (مص ) وَجد. جِدة. وُجد. اِجدان . (از منتهی الارب ). وِجدان . وُجود. (از منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). الفاء. (منتهی الارب ) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). واجد شدن . اصابت . نیل . (منتهی الارب ). مغارطة. (منتهی الارب ). یابیدن ....
-
مخاطرة
لغتنامه دهخدا
مخاطرة. [ م ُ طَ رَ ] (ع مص ) در خطر اوگندن .(زوزنی ). در خطر افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). خود را در خطر افکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مخاطره . در بلا و در خطر افکندگی و مهلکه و معرض هلاکت و خطر و بیم و هول و ...
-
پی بردن
لغتنامه دهخدا
پی بردن . [ پ َ / پ ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) واقف گشتن . آگاه شدن . اطلاع یافتن . آگاهی یافتن . اطلاع حاصل کردن . دریافتن . دانستن . یافتن . راه بردن . سراغ چیزی یافتن . بحقیقت چیزی رسیدن . (آنندراج ). نشان یافتن . فهمیدن . بو بردن . (فرهنگ نظام ). کشف ...
-
جان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gyān] jān ۱. نیرویی که تن به آن زنده است؛ روح حیوانی.۲. روان: ◻︎ جان که آن جوهر است و در تن ماست / کس نداند که جای او به کجاست (نظامی۴: ۵۳۸)، ◻︎ جان و روان یکیست به نزدیک فیلسوف / ورچه ز راه نام دو آید روان و جان (ابوشکور: شاعران بیدی...
-
نقب زدن
لغتنامه دهخدا
نقب زدن . [ ن َ زَ دَ ] (مص مرکب ) به قصدغارت خزینه ای یا دزدی از خانه ای یا گشودن حصاری ، راهی در زیرزمین تعبیه کردن و از آن راه مخفیانه به خزینه یا خانه یا حصار داخل شدن . مخفیانه و از زیرزمین به جائی رخنه کردن و بدانجا راه یافتن : خطری کرده و در گ...
-
مکانت
لغتنامه دهخدا
مکانت . [ م َ ن َ ](ع اِ) مکانة. جایگاه . جای . مکان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پایگاه و مرتبه و عزت و جاه و منزلت . (ناظم الاطباء). پایگاه و مرتبه و عزت . (غیاث ). رتبه . مقام . قدر. مقدار. مرتبت . درجه . پایه . جاه . خطر. (یادداشت به خط مرحو...