کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطر حریق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی خطر
دیکشنری فارسی به عربی
امن (فعل ماض) , حميد , سلامة , صوت
-
زنگ خطر
دیکشنری فارسی به عربی
تحذير
-
خطر ناک
دیکشنری فارسی به عربی
مرض
-
اَزْپِشْ خَطِرَ
لهجه و گویش گنابادی
azpesh khatera در گویش گنابادی ظاهرا ، بر حسب ظاهر ، اینگونه که مشخص و معلوم است
-
seismic hazard curve
منحنی خطر زمینلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نمودار برآورد خطر احتمالاتی یا دورۀ بازگشت زمینلرزه برمبنای مؤلفۀ معینی از جنبش زمین در یک ساختگاه مشخص
-
no effect level, NEL
سطح بیخطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] حداکثر مقدار یک افزودنی بیآنکه اثر سوء بر جای گذارد
-
acceptable level of risk
سطح پذیرفتنی خطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] حداقل الزامات امنیتی که باید رعایت شود و براساس ارزش سامانهها و میزان تهدیدها و آسیبپذیری و الزامات بهرهبرداری و اقدامات مقابلهای تعیین میشود
-
geologic hazard
خطر زمینشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شرایط یا پدیدههای زمینشناختی تهدیدکنندۀ جان و مال بشر
-
seismic hazard, earthquake hazard
خطر زمینلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] برآورد احتمال جنبش زمین با مؤلفههایی معین براثر زمینلرزه در یک مکان
-
جان در خطر انداختن
لغتنامه دهخدا
جان در خطر انداختن . [ دَ خ َ طَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) خود را بمهلکه انداختن . جان خود را در معرض تلف نهادن . دست بکار خطرناک زدن : روزی گفتم کسی چو من جان از بهر تو در خطر نینداخت .سعدی .
-
اعلام خطر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
أنذر إنذارا
-
در خطر بودن
دیکشنری فارسی به عربی
خطر
-
اگاهی از خطر
دیکشنری فارسی به عربی
جرس الانذار
-
از خطر اگاهانیدن
دیکشنری فارسی به عربی
جرس الانذار
-
در معرض خطر گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
عرض للخطر