کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطرناک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خطرناک
/xatarnāk/
معنی
۱. ویژگی کسی یا چیزی که باعث خطر میشود؛ پرخطر.
۲. [قدیمی] باارزش؛ پربها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بحرانی، پرخطر، مخاطرهآمیز، پرمخاطره، حاد، خطیر، سخت، مهلک، کشنده، وخیم، هولناک ≠ بیخطر
برابر فارسی
هراس انگیز
دیکشنری
dangerous, dicey, forbidding, grave, hazardous, parlous, perilous, pestiferous, pestilence, serious, treacherous, unhealthy, unsafe, vicious, wicked
-
جستوجوی دقیق
-
خطرناک
واژگان مترادف و متضاد
بحرانی، پرخطر، مخاطرهآمیز، پرمخاطره، حاد، خطیر، سخت، مهلک، کشنده، وخیم، هولناک ≠ بیخطر
-
خطرناک
فرهنگ واژههای سره
هراس انگیز
-
خطرناک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) هولناک ، پرخطر.
-
خطرناک
لغتنامه دهخدا
خطرناک . [ خ َ طَ ] (ص مرکب ) مهلک . پرخطر. هولناک . مخوف . (ناظم الاطباء). خوفناک . (آنندراج ) : دریغ آن شد که در نقش خطرناک مقابل میشود رخ با رخ خاک . نظامی .همان به کاندرین خاک خطرناک ز جور خاک بنشینیم بر خاک . نظامی .نشد ممکن که این خاک خطرناک بر...
-
خطرناک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xatarnāk ۱. ویژگی کسی یا چیزی که باعث خطر میشود؛ پرخطر.۲. [قدیمی] باارزش؛ پربها.
-
خطرناک
دیکشنری فارسی به عربی
جدي , خبيث , خطر , فادح , قبر , مفجع
-
خطرناک
واژهنامه آزاد
(پهلوی) سیجمند.
-
واژههای مشابه
-
dangerous goods, DG, dangerous cargo
کالای خطرناک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل هوایی] کالای قابلاشتعال یا سمی که ممکن است در حین حمل، به خدمه و وسیلۀ نقلیه و کالاهای دیگر آسیب برساند و ایمنی سفر را تهدید کند
-
hazardous wastes
پسماندهای خطرناک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] پسماندهایی که برای انسان و محیط زیست خطرناکاند و دفع و جابهجایی آنها باید براساس مقررات ویژه باشد
-
خطرناك شد
دیکشنری فارسی به عربی
استفحل
-
document of compliance 2
مجوز حمل کالای خطرناک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مدرکی که برای حصول اطمینان از انطباق وضعیت انبارهای کشتی با مقررات و الزامات آییننامۀ حمل کالای خطرناک صادر میشود
-
IMDG code
آییننامۀ کالای خطرناک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مجموعۀ دستورالعملهای بستهبندی و علامتگذاری و نگهداری و حمل کالاهای خطرناک
-
dangerous goods declaration
اظهارنامۀ کالای خطرناک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] سندی که بخشی از اظهارنامۀ فرستندۀ کالا و مبین خطرناک بودن کالای مورد نظر است
-
خطرناك بودن اوضاع
دیکشنری فارسی به عربی
خطورةالموقف