کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطخطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خطخطی
لغتنامه دهخدا
خطخطی . [ خ َ خ َ ] (ص نسبی مرکب ) صاحب خطها. (یادداشت بخط مؤلف ). || ناخوانا شدن نوشته بر اثر کشیده شدن خطوطی بروی آن . چون : این نوشته خطخطی است . || کاغذ کثیف و بی مصرف بر اثر کشیده شدن خطوطی چند بروی آن .
-
واژههای همآوا
-
خط خطی
لهجه و گویش تهرانی
خط خورده
-
جستوجو در متن
-
مخطط
واژگان مترادف و متضاد
۱. خطدار ۲. خطخطی