کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ذیشان
لغتنامه دهخدا
ذیشان . (ع ص مرکب ) صاحب عظمت و بزرگی و خطب .
-
مخطوب
لغتنامه دهخدا
مخطوب . [ م َ ] (ع ص ) زن خواستگاری کرده شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زن . (دهار). خطبه کرده شده و خواستگاری کرده شده و در زناشوئی تازیان یکی می گوید: الخاطب خطب و دیگری می گوید: المخطوب نکح . (ناظم الاطباء). و رجوع به خِطب و...
-
خطبه
فرهنگ فارسی معین
(خُ بِ) [ ع . خطبة ] (اِ.) سخنرانی ، وعظ ج . خطب . ؛ ~ عقد جملاتی به زبان عربی که هنگام عقد ازدواج و برای مشروعیت دادن به آن گفته می شود.
-
کار بزرگ
لغتنامه دهخدا
کار بزرگ . [ رِ ب ُ زُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطب . (ترجمان القرآن ) (دهار). جلل . فری ّ. خطر.
-
اطواق الذهب
لغتنامه دهخدا
اطواق الذهب . [ اَطْ قُذْ ذَ هََ ] (اِخ ) نام کتابی است اززمخشری در مواعظ و خطب . رجوع به اعلام المنجد شود.
-
راحل
لغتنامه دهخدا
راحل . [ ح ِ ] (ع ص ) کوچ فرما. ج ، رُحَّل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوچ کننده : این چه خطب و خطر بود که نازل گردید و چه نصر وظفر بود که راحل گشت ؟ (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 443).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ابی عبداﷲ. نجاشی در رجال خود او را با اسماعیل بن علی نام برده گوید کتابی در خطب داشتند. محمدبن عیسی أشعری و ابومحمد رازی از وی روایت کنند. (تنقیح المقال ج 1 ص 129).
-
خطباء
لغتنامه دهخدا
خطباء. [ خ َ ] (ع ص ) مؤنث اَخطَب در همه ٔ معانی . (منتهی الارب ) (ازتاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : ید خطباء؛ دست که سیاهی خضاب آن رفته باشد. (منتهی الارب ). ج ، خُطب .
-
خطبة
لغتنامه دهخدا
خطبة. [ خ ِ ب َ ] (ع مص ) مصدر دیگر خَطب و بمعنی خواستگاری کردن زن باشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). زن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). خُطبَه . (منتهی الارب ).
-
خطیبی
لغتنامه دهخدا
خطیبی . [ خ َطْ طی با ] (ع مص ) خطبه . خطب . خواستگاری کردن زن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). زن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) خطبه خوانی . (ناظم الاطباء).
-
خطابة
لغتنامه دهخدا
خطابة. [ خ َ ب َ ] (ع مص ) خطبه خواندن بر قومی .(منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). خُطبَه کردن . (از زوزنی ). منه : خطب القوم و علیهم خطابة و خطبة. (منتهی الارب ). || خطیب شدن . (زوزنی ). منه : ماکان الرجل خطیباً و لق...
-
خطوب
لغتنامه دهخدا
خطوب . [ خ ُ ] (ع اِ) ج ِ خطب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). رجوع به خطب در این لغت نامه شود : با لشکری خبیر بتجارب خطوب ، و بصیر بعواقب حروب بدان حدود رفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). روی بدفع حوادث و تدارک خطوب ...
-
ابن نباته
لغتنامه دهخدا
ابن نباته . [ اِ ن ُ ن ُ ت َ ] (اِخ )عبدالرحیم بن محمدبن اسماعیل حذاقی فارقی . مولد او بمیافارقین به سال 335 هَ . ق . و وفات او هم بدان شهردر 374 بوده است . او بدربار سیف الدوله بحلب میزیست ومنصب خطابت حلب داشت و وی را آنگاه که سیف الدوله به جهاد اشت...
-
نظام الدین گیلانی
لغتنامه دهخدا
نظام الدین گیلانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) ملقب به حکیم الملک ، از ادبای قرن یازدهم است . او راست : انوارالفصاحه و اسرارالبلاغه در شرح خطب نهج البلاغه که به سال 1036 هَ . ق . آن را تألیف کرده است . (از فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ عالی سپه سالار ج 2...
-
نهج البلاغة
لغتنامه دهخدا
نهج البلاغة. [ ن َ جُل ْ ب َ غ َ ] (اِخ ) نام کتابی است مشتمل بر خطب و مکاتیب و کلمات قصار حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام ،فراهم کرده ٔ سیدرضی . بر این کتاب شروحی چند نوشته اندکه معروف تر از همه شرح ابن ابی الحدید معتزلی است .