کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطاکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خطاکار
/xatākār/
معنی
کسی که مرتکب خطا شده است؛ بزهکار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بزهکار، خاطی، گنهکار، گناهکار، تقصیرکار، خلافکار، مجرم، مخطی، مقصر ≠ درستکار
دیکشنری
offender, sinful
-
جستوجوی دقیق
-
خطاکار
واژگان مترادف و متضاد
بزهکار، خاطی، گنهکار، گناهکار، تقصیرکار، خلافکار، مجرم، مخطی، مقصر ≠ درستکار
-
خطاکار
لغتنامه دهخدا
خطاکار. [ خ َ ] (ص مرکب ) اشتباه کننده . سهوکننده . || گنه کار. بزهکار. عاصی . (ناظم الاطباء). خاطی . مجرم . (یادداشت بخط مؤلف ) : بگفت ای نگون بخت بدبخت زن خطاکار ناپاک ناپاک تن . ؟ (قصص الانبیاء جویری ص 77).من با تو چونیستم خطاکارخود را بخطا کنم گ...
-
خطاکار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xatākār کسی که مرتکب خطا شده است؛ بزهکار.
-
جستوجو در متن
-
خَاطِئَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
خطاکار
-
ساهی
واژگان مترادف و متضاد
خطاکار، سهوکننده، غافل، فراموشکار
-
تقصیرکار
واژگان مترادف و متضاد
خطاکار، مقصر ≠ بیگناه، مبرا
-
بزه کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: bačākkār] beze[h]kār ۱. گناهکار.۲. خطاکار.
-
گناهکار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) خطاکار، مجرم .
-
wrongdoer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخلف، خطاکار، مجرم، متجاوز
-
culprit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقصر، ادم خطاکار یا مجرم
-
خاطی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، خاطِئ] xāti خطاکننده؛ خطاکار؛ گناهکار.
-
غالط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] qālet اشتباهکننده؛ خطاکار.
-
غلط کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qalatkār غلطکننده؛ خطاکار.
-
بزهکار
واژهنامه آزاد
خطاکار کسی که جرمی را انجام داده