کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خطاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کسی را عزیز خطاب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عزيز
-
واژههای همآوا
-
خط آب
لغتنامه دهخدا
خط آب . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نقش آب که ثبات و بقا ندارد. (آنندراج ) : هست با خط تو خط چینیان چون خط آب هست با اقلام تو شمشیر شیران خر گواز. منوچهری (از آنندراج ).چون خط آب را کنند نشان پیل بیرون کشند پیل کشان .امیرخسرو (از آ...
-
خِطَاب
فرهنگ واژگان قرآن
کلام (و کلمه فصل الخطاب به معناي آن است که انسان قدرت تجزيه و تحليل يک کلام را داشته باشد ، و بتواند آن را تفکيک کند و حق آن را از باطلش جدا کند )
-
جستوجو در متن
-
lyricize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خطاب کردن
-
اعتبار نامه
دیکشنری فارسی به عربی
خطاب الإعتماد
-
با وفا
لهجه و گویش تهرانی
خطاب معتادان به دیگران
-
بابایی،باوفا
لهجه و گویش تهرانی
خطاب معتادان به دیگران
-
بچه جون
لهجه و گویش تهرانی
خطاب به کودک
-
دایی
لهجه و گویش تهرانی
خطاب به غریبه
-
دائی
لهجه و گویش تهرانی
خطاب دوستانه
-
مخاطب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] moxātab کسی که دیگری با او سخن میگوید؛ طرف خطاب و صحبت.
-
addressed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خطاب، مخاطب، خطابی
-
compellation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعهد، عمل خطاب یا احضار کردن، نام
-
جانا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) مرکب از جان + الف ندا] jānā خطاب به کسی که مانند جان عزیز باشد؛ ای جان.