کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خضر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن عطأاﷲ الموصلی . به موصلی در این لغت نامه و به اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 291 رجوع شود.
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به حاجی پاشا در این لغت نامه و معجم المطبوعات شود.
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن عمرعطوفی . او راست : رمزالدقائق که منظومه ای است ترکی در تعبیر رویا و برای سلطان بایزید بسال 904 هَ . ق . سروده است و نیز منظومه ٔ ذخرالعطشان در طب و شرح ایساغوجی ابهری در منطق و کتب دیگر. (از کشف الظنون ).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن عنبر. او سردار یعقوب لیث صفاریست که با زنگیان جنگید. (از الکامل ابن اثیر ص 122).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن محمد سور. رجوع به بهادرشاه خضر در این لغت نامه شود.
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن محمد موصلی نزیل مکه . او را کتابی است در شواهد کشاف زمخشری در چند جلد. (از کشف الظنون ).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رازی حبلرودی . از عالمان اواخر قرن هشتم واوائل قرن نهم هجری و او راست : «تحقیق المتین فی شرح نهج المسترشدین » و «شرح کتاب الفصول فی الاصول » لنصیرالملة والدین محمدبن محمدبن حسن طوسی و نام آن «جامعالاصول فی شرح الفصو...
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن محمود مرزیفونی . او راست : رساله ای که در آن هشت عقبه ذکر کرده است . (از کشف الظنون ).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن ابی همام طائی . شاعر بغدادی از شاعران بود و امیر المؤمنین الراشد باﷲبن المسترشد باﷲ را مدح کرد و نیز بر مجلس امیران دیگر عرب حاضر شد و بدیهه شعر سرود. ولادت او بسال 499 و مرگش بسال 546 هَ . ق . اتفاق افتاد. (از معجم ا...
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) ابن الیاس کموی لجنوی . از نویسندگانست و او راست : القطبیة علی کتاب ابن الحاجب صاحب النفس القدسیه . (از کشف الظنون ).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ] (اِخ ) نام پیغمبری که صاحب موسی علیه السلام بود و نام اصلی آنرا تالیا گفته اند و پارسیان ایلیا یوهن می گویند. قال فی المعیار: خضر (بالکسر) صاحب موسی علیه السلام سمی لانه کان لایجلس علی خشبة یابسة و لا ارض بیضاء الا اخضرت و کان اسمه تالیا...
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ](اِخ ) ابن محمد اماسی مفتی . از عالمان قرن یازدهم هجری . او راست : 1- غصون الاصول . 2- تهیج غصون الاصول . 3- نظم تلخیص المفتاح مسمی به انبوب البلاغه و شرح آن مسمی به افاضةالانبوب . 4- لب الفرائض . (از کشف الظنون ).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ](اِخ ) ابن هادی بواریحی موصلی کاتب . او کتاب کامل التعبیر تفلیسی را از فارسی به ترکی ترجمه کرد و در عصر سلطان سلیمان صفوی میزیست . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ض َ ] (اِخ ) نام دیگر خِضر پیغمبر است . (از ناظم الاطباء).
-
خضر
لغتنامه دهخدا
خضر. [ خ ِ ض ِ ] (اِخ ) نام دیگرخِضر پیغمبر است . (یادداشت بخط مؤلف ) : نسیم خلق تو گر در صمیم دی چو خضربه خاره برگذرد بردمد ز خاره خضر. سوزنی .آن پسر را کش خضر ببرید حلق سر آنرا درنیابد عام خلق . مولوی .گر خضر در بحر کشتی راشکست صد درستی درشکست و خ...