کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خضارم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خضارم
لغتنامه دهخدا
خضارم . [ خ َ رِ ] (اِخ ) نام وادیی است در یمامه که جوالخضارم نیز می نامند. (از معجم البلدان ).
-
خضارم
لغتنامه دهخدا
خضارم . [ خ َ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خضرم . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خضرم در این لغت نامه شود.
-
خضارم
لغتنامه دهخدا
خضارم . [ خ ُ رِ ] (ع ص ) مهتر و بردبار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خضرم در این لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
خضرم
لغتنامه دهخدا
خضرم . [ خ ِ رِ ] (ع ص ، اِ) چاه بسیارآب . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || دریای بزرگ بسیارآب . || هرچه بسیارباشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). || جواد و بسیارعطا. || مهتر ...
-
مهتر
لغتنامه دهخدا
مهتر. [ م ِ ت َ ] (ص تفضیلی )بزرگتر. با مقام و منزلت و مرتبت برتر : چو شاه تو بردر مرا کهترندتو را کمترین چاکران مهترند. فردوسی .چنین چیزها از وی [خواجه ] آموختندی که مهذب تر و مهترتر روزگار بود. (تاریخ بیهقی ).خنک آنکس را کو چاکر چاکرت بودچاکر چاکرت...