کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خضاخض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خضاخض
لغتنامه دهخدا
خضاخض . [ خ ُ خ ِ ] (ع ص ، اِ) جای بسیار با آب و درخت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || فربه کلانشکم از مردان و شتران . || بادیست میان صبا و دبور. || باد که از جانب مشرق وزد.(منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
خزاخز
لغتنامه دهخدا
خزاخز. [ خ َ خ َ ] (ص ) خزنده و خزیده . (ناظم الاطباء). بر یکدیگر خزیدن را گویند. (آنندراج ).
-
خزاخز
لغتنامه دهخدا
خزاخز. [ خ ُ خ ِ ] (ع ص ) توانا. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
-
جستوجو در متن
-
باد مشرقی
لغتنامه دهخدا
باد مشرقی . [ دِ م َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه از جانب مشرق وزد و آنرا صبا و برین نیز گویند. خُضاخِض . (منتهی الارب ). قَبول . رجوع به باد، باد صبا، و باد برین شود.