کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خصوصیات فردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خصوصیات فردی
دیکشنری فارسی به عربی
فردية
-
واژههای مشابه
-
دارای خصوصیات کپسول
دیکشنری فارسی به عربی
کبسولي
-
رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
دیکشنری فارسی به عربی
وراثة
-
اخلا ق و خصوصیات شخص
دیکشنری فارسی به عربی
شخصية
-
دارای خصوصیات جنس نر و ماده
دیکشنری فارسی به عربی
خنثي
-
جستوجو در متن
-
individualism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فردگرايي، فرد گرایی، اصول استقلال فردی، خصوصیات فردی، حالت انفرادی، تک روی، تک سازی، فرد پرستی، اصول ازادی فردی در سیاست و اقتصاد
-
streaky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رگه ای، رگه دار، ناصاف، خط دار، قابل تغییر، دارای اخلاق و خصوصیات فردی
-
massification 2
تودهای کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرایندی که در آن تلاش میشود افراد جامعه هرچه بیشتر خصوصیات فردی خود را ازطریق فرایندهای فروکاهنده از دست بدهند و به تودهای یکدست و یکسان تبدیل شوند
-
pattern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الگو، طرح، مدل، نقش، سرمشق، انگاره، ملاک، صفات و خصوصیات فردی، نظیر بودن، مسطوره، همتا بودن، تقلید کردن، نقشه یا طرح ساختن، بعنوان الگو بکار بردن، بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن
-
کنه
واژهنامه آزاد
کَنِه ( kane): در معنای علمی و بیولوژیک: کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند. کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه های حیوانی یا Ticks و سایر کنه ها یا MItes تقسیم می شوند که گروه اخیر را برخی هیره می نامند. در باور عامه نام کنه فقط به کن...
-
غریزة
لغتنامه دهخدا
غریزة. [ غ َزَ ] (ع اِ) سرشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . سرشت و طبیعت . (غیاث اللغات ). سرشت مردم . (دهار). طبیعت اعم از خیر و شر. ج ، غَرائِز. (اقرب الموارد). خوی . (مهذب الاسماء) (مقدمةالادب زمخشری ) (السامی فی الاسامی ). طبع. سجیه . خلیقه . نهاد...
-
اسپنسر
لغتنامه دهخدا
اسپنسر. [ اِ پ ِ س ِ ] (اِخ ) هربرت . وی در قرن نوزدهم بزرگترین فیلسوف انگلیسی بشمار است . مولد او بسال 1820 م . پدر وجدّ وی معلم کتاب بودند. خود او هنگام تعلم به ریاضیات و علوم فنی مایل بود و مهندسی آموخت ، لیکن دروس وی منتظم نبود، به کتاب خواندن نی...
-
عربستان
لغتنامه دهخدا
عربستان . [ ع َ رَ ب ِ ] (اِخ ) عربستان شبه جزیره ای است که از طرف جنوب به خلیج عدن و تنگه ٔ باب المندب و اقیانوس هند و دریای عمان و از مغرب به دریای سرخ (قلزم ) و ترعه ٔ سوئز و از مشرق به دریای عمان و خلیج فارس و عراق عرب و از شمال غربی به طرف جنوب ...