کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خصفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خصفه
لغتنامه دهخدا
خصفه . [ خ َ ص َ ف َ ] (اِخ ) نام ابن قیس غیلان است . (از منتهی الارب ).
-
خصفه
لغتنامه دهخدا
خصفه . [ خ َ ص َ ف َ ] (ع اِ) زنبیل که از برگ خرما سازند برای نهادن خرما. || جامه ٔ نیک درشت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
خصفة
لغتنامه دهخدا
خصفة. [ خ َ ف َ ] (ع اِ) درز موزه و کفش و جز آن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
خصفة
لغتنامه دهخدا
خصفة. [ خ ِ ف َ ] (ع اِ) پاره هایی که با آن کفش وصله کنند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
خسفه
لغتنامه دهخدا
خسفه . [ خ َ ف َ ] (اِخ ) آبی است بسیار و آن سر نهر محلم است بهجر. (منتهی الارب ).
-
خسفه
لغتنامه دهخدا
خسفه . [ خ َ ف َ ] (ع اِ) واحد خسف . یک گردکان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
خسفه
لغتنامه دهخدا
خسفه . [ خ ُ ف َ ] (ع اِ) یک گردکان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
بلس
لغتنامه دهخدا
بلس . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) کوهی است سرخ رنگ در بلاد محارب بن خصفة. (از معجم البلدان ) (از مراصد) (از منتهی الارب ).
-
خصف
لغتنامه دهخدا
خصف . [ خ َ ص َ ] (ع اِ) ج ِ خصفة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
خصاف
لغتنامه دهخدا
خصاف . [ خ ِ ] (ع مص ) بچه ٔ نه ماهه انداختن ماده شتر. (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). منه : خصفت الناقة خصافاً. || (اِ) ج ِ خصفه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خصفه شود.
-
غلاب
لغتنامه دهخدا
غلاب . [ غ َ ] (اِخ ) نام زنی .(منتهی الارب ). جده ٔ بنی غلاب از محارب بن خصفة. رجوع به تاج العروس ذیل غلب و رجوع به غلاب (بنی ...) شود.
-
عمودالمحدث
لغتنامه دهخدا
عمودالمحدث . [ ع َ دُل ْ م ُ ح َدْ دَ ] (اِخ ) آبی است مر محارب را. (منتهی الارب ). آبی است ازآن ِ محارب بن خَصَفة. (از تاج العروس ). رجوع به معجم البلدان شود.