کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خصبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خصبه
لغتنامه دهخدا
خصبه . [ خ َ / خ ِ ب َ ] (ع ص ) بسیارگیاه و فراخ سال . (منتهی الارب ).- ارضون خَصبَه ؛ زمینهای بسیارگیاه فراخ سال . (ناظم الاطباء).- ارضون خِصبَه ؛ زمینهای بسیارگیاه فراخ سال . (ناظم الاطباء).
-
خصبه
لغتنامه دهخدا
خصبه . [ خ َ ب َ ] (ع اِ) واحد خصب یک خرمابن بسیاربار. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
خصبة
لغتنامه دهخدا
خصبة. [ خ َ ص ِ ب َ ] (ع ص ) مؤنث خَصِب . بسیارگیاه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
لبنان
لغتنامه دهخدا
لبنان . [ ل ُ ] (اِخ ) (کشور...) آرام . (در توریة). سوریه . متصرفیة فی بلاد سوریا استقلت بادارتهاالداخلیة سنة 1277 هجریة. یعین متصرفها بانتخاب الباب العالی و تصدیق الدول . یحدها شمالا و غرباً ولایة بیروت و شرقاً و جنوباً ولایة الشام مساحتها 2200 میل ...
-
زباد
لغتنامه دهخدا
زباد. [ زَ ] (ع اِ) عرقی و چرکی باشد که آن رااز میان پای جانوری گیرند و آن جانور بگربه مانند باشد لیکن سر او از سر گربه کوچکتر است و آن عرق بغایت خوشبوی میباشد و از جمله ٔ عطریات مشهور است . (برهان قاطع). جنسی از عطریات که از لای گربه پدید آید. (شرفن...