کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خصائص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خصائص
معنی
مشخصات
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خصائص
لغتنامه دهخدا
خصائص . [ خ َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ خَصیصَة. (یادداشت به خط مؤلف ). مأخوذ از عربی بمعنی خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواری ها. (ناظم الاطباء). ج ِ خصیصة که بمعنی خوها و اثرها باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || ج ِ خاصّیّة. (اقرب الموارد) (محیط الم...
-
خصائص
دیکشنری عربی به فارسی
مشخصات
-
جستوجو در متن
-
مشخصات
دیکشنری فارسی به عربی
خاصية , خصائص , نظارة
-
خصایص
فرهنگ فارسی معین
(خَ یِ) [ ع . خصائص ] (اِ.) جِ خصیصه ؛ شایستگی ها، ویژگی ها.
-
خاصیت
فرهنگ فارسی معین
(یَّ) [ ع . خاصیة ] (اِ.) 1 - سرشت ، خوی . 2 - فایده ، اثر. ج . خصائص .
-
خصیصة
لغتنامه دهخدا
خصیصة. [ خ َ ص َ ] (ع اِ) هر چیزی که خاص بود و دیگری را در وی مشارکت نباشد. (ناظم الاطباء). ج ، خَصائِص .
-
خصاصة
لغتنامه دهخدا
خصاصة. [ خ َ ص َ] (ع اِ) سوراخ . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). ج ، خَصاص ، خَصائص . || هر سوراخ و شکافی که در در و غربال و برقع و مانند آن باشد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || سوراخ خرد و ک...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) میتنی مکنی به ابونجاح . یکی از فضلا و ادباء عصر خویش . او راست : منظومه ای در شرح انموذج اللبیب فی خصائص الحبیب ِ سیوطی . رجوع به کشف الظنون چ 1 استانبول ج 1 ص 161 و رجوع به میتنی و معجم المطبوعات شود.
-
عبدالمنعم
لغتنامه دهخدا
عبدالمنعم . [ ع َ دُل ْ م ُ ع ِ ] (اِخ )ابن عمربن عبداﷲ الجیانی الغسانی الاندلسی ، مکنی به ابوالفضل . وی طبیب ، شاعر، ادیب و متصوف بود. به سال 531 هَ . ق . به وادی آش اندلس متولد شد. سپس به بغداد رفت و در دمشق اقامت گزید و به سال 602 هَ . ق . بدانجا ...
-
زبردج
لغتنامه دهخدا
زبردج . [ زَ ب َ دَ ] (اِ) لغتی است در زبرجد. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین از حاشیه ٔ بحر الجواهر) (قاموس ). زبردج مقلوب زبرجد است . (متن اللغة احمدرضا). زبردج زبرجد است . (اقرب الموارد). زبرجدو زبردج زمرد است . (لسان العرب ). صریح عبارت قاموس آن اس...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) خطیب النکاباوی الشافعی . او راست : رفع الالتباس عن حکم الانواط المتعاملة بها بین الناس . در مکه بسال 1329 هَ . ق . طبع شده . و صلح الجماعتین بجواز تعددالجمعتین . در هامش آن سه رساله است : اول : شروط الجمعیة. دوم : جوازالعمل با...
-
ادهمی
لغتنامه دهخدا
ادهمی . [ اَ هََ ] (اِخ ) عبدالقادربن علی الحسین . نزیل مدینه و خادم فراشة شریفة در حجره ٔ نبویه . او راست : اربع رسایل :1- میزان العدل فی مقاصد احکام الرمل .2- فواتح الرغائب فی خصوصیات اوقات الکواکب . 3 - زهرالمروج فی دلائل البروج . 4 - لطائف الأشا...
-
خصایص
لغتنامه دهخدا
خصایص . [ خ َ ی ِ ] (اِ) خَصائص ، خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواریها. (از ناظم الاطباء) : این کلمتی چند موجز از خصایص ملک و دولت ... تقریر افتاد. (کلیله و دمنه ).و یکی از خصایص آن حضرت ... آن است که وفات خلفاء آنجا که اتفاق افتاد. (کلیله و دم...
-
شوشتری
لغتنامه دهخدا
شوشتری . [ ت َ ] (اِخ ) جعفربن حسین بن علی شوشتری نجفی . عالم و فقیه و در موعظه و ارشاد مردم یدی طولی ̍ داشت . از شاگردان صاحب فصول و صاحب ضوابط و صاحب جواهر و شیخ انصاری و شریف العلماء بود. در پایان عمر برای زیارت مشهد رضا (ع ) به ایران آمد و در تهر...