کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خش خش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خش خش
/xešxeš/
معنی
صدای حرکت خفیف دو چیز بر روی یکدیگر، مانند کاغذ، برگ خشک، و پارچۀ آهاردار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
crackle, rustle, scrape, scratch
-
جستوجوی دقیق
-
خش خش
لغتنامه دهخدا
خش خش . [ خ ِ خ ِ] (اِ صوت ) حکایت صوت جامه ٔ آهاردار گاه رفتن یا جنبیدن صاحب آن و امثال آن . بانگ جامه ٔ نو و بانگ کاغذو جز آن . خشت خشت . (یادداشت بخط مؤلف ) : از آنسو خشخش مخفی ازینسو شق شق مدفون شنو این رمز از قاری سؤال است آن جواب است این . نظ...
-
خش خش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) xešxeš صدای حرکت خفیف دو چیز بر روی یکدیگر، مانند کاغذ، برگ خشک، و پارچۀ آهاردار.
-
خش خش
دیکشنری فارسی به عربی
هريسة
-
واژههای مشابه
-
خِش خِش
لهجه و گویش تهرانی
صدای خراشیدن و ساییدن
-
خِش خِش
فرهنگ گنجواژه
صدای خزیدن.
-
خِش و خِش
فرهنگ گنجواژه
خِش خِش، صدای خزیدن.
-
خاش و خَش
فرهنگ گنجواژه
صدای پارچه نو.
-
خَش و خاش
فرهنگ گنجواژه
چیز خرد و ریز.
-
واژههای همآوا
-
خشخش
واژگان مترادف و متضاد
پارازیت، نوفه
-
خِش خِش
لهجه و گویش تهرانی
صدای خراشیدن و ساییدن
-
خِش خِش
فرهنگ گنجواژه
صدای خزیدن.
-
جستوجو در متن
-
swooshing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
swooshing، صدای خش خش کردن