کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشکی و تری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشکی و تری
لغتنامه دهخدا
خشکی و تری . [ خ ُ ی ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بر و بحر : بخشکی و تری و دریا و دشت بسی راه و بیراه را درنوشت .نظامی .
-
واژههای مشابه
-
land breeze
نسیم خشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نسیم ساحلی که از خشکی به دریا، براثر سردتر بودن خشکی نسبت به دریا، میوزد
-
land sky
آسمان خشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ظاهر نسبتاً تیرۀ سطح زیرین یک لایۀ اَبر هنگامی که در بالای خشکیِ عاری از برف قرار میگیرد
-
خشکیبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] ← کشور خشکیبست
-
epeirogenic
خشکیزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مربوط به خشکیزایی
-
خشکیزیستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← زمینزیستگاه
-
dry period
دورۀ خشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] فاصلۀ بین دو دورۀ شیردهی که در طول آن دام شیر نمیدهد
-
خشکی طبع
لغتنامه دهخدا
خشکی طبع. [ خ ُ ی ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عدم اجابت . یبوست . باز گرفتن طبع. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
inland sea breeze
نسیم درونخشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نسیمی مشابه نسیم دریا با این تفاوت که در خشکی میوزد
-
inland ice
یخ درونخشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نام قدیمی برگۀ یخ (ice sheet) گرینلند
-
landlocked state/ land-locked state, landlocked country, landlocked
کشور خشکیبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که به دلیل محصور ماندن میان کشورهای همسایه از دسترسی مستقیم به دریای آزاد محروم است متـ . خشکیبست
-
terrigenous sediment
رسوب خشکیزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← نهشتۀ خشکیزاد
-
به خشکی امدن
دیکشنری فارسی به عربی
ارض
-
از خشکی در اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
حل