کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشکبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خشکبار
/xaškbār/
معنی
میوههای خشکشده، مانندِ گردو، کشمش، پسته، انجیر، بادام، و توت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشکبار
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِمر.) میوه های خشک شده مانند توت ، آلو، زردآلو و هلو.
-
خشکبار
لغتنامه دهخدا
خشکبار. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) پسته ، بادام ، قیسی خشک ، فندق ، گردو خشک ، کشمش ، سبزه ، سبزه ٔ تیزابی ، برگه ٔ هلو، برگه ٔ زردآلو و به عبارت دیگر میوه های خشک از قبیل میوه های فوق و آلو و آلوچه و آلبالو و زردآلوی خشک ، خرما، انجیر خشک و در قدیم آن را می...
-
خشکبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خشکهبار› xaškbār میوههای خشکشده، مانندِ گردو، کشمش، پسته، انجیر، بادام، و توت.
-
جستوجو در متن
-
خشکبارفروش
لغتنامه دهخدا
خشکبارفروش . [ خ ُ ف ُ ] (نف مرکب مرخم ) آنکه خشکبار فروشد. آنکه سوداگر خشکبار بود. بازرگان خشکبار. فروشنده ٔ خشکبار. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
drybeard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار
-
drybrained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار
-
dryades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار
-
dryopes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار
-
drygoodsman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار
-
dryfarmer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار
-
آل و آجیل
فرهنگ گنجواژه
خشکبار ، آجیل.
-
آجیل
واژگان مترادف و متضاد
تنقلات، خشکبار، شبچره
-
dryfarm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار، مزرعه دیم
-
خشکبارفروشی کردن
لغتنامه دهخدا
خشکبارفروشی کردن . [ خ ُ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فروختن خشکبار. فروش خشکبار کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).